مریم اطیابی: فرهاد نظری مدیر پیشین دفتر ثبت آثار ملی گفت: در شیراز آثار تاریخی متعددی هست که هر یک به تنهایی قابل ثبت در فهرست میراث جهانی است.
آیا لزوما پرونده ثبت یک اثر، محوطه، بنا یا بافت باید در استان تهیه شود؟
وزارت میراث فرهنگی میتواند آثاری که واجد ارزش هستند را در فهرستهای آثار ملّی ثبت کند. در هیچ یک از قوانین مربوط به میراث فرهنگی گفته نشده که لزوماً ادارات کل در استان باید پروندۀ ثبتی آثار را تهیه کند. در نظامنامه اجرایی قانون ۱۳۰۹ گفته شده در هنگام ثبت آثار، پروندهای تدوین شود که شامل اطلاعاتی از قبیل «اسم، موقعیت جغرافیایی، نام بانی، تاریخ و قدمت، نقشۀ اجمالی، چند قطعه عکس، و ذکر موقعیت قانونی» باشد. اداره کل ثبت آثار در وزارت میراث میتواند رأساً تهیه پرونده را به عهده بگیرد. در مواردی که یک اثر از نظر جغرافیایی در محدودۀ چند استان قرار گرفته، ستاد اقدام به تدوین پرونده میکند مثل بیابان لوت.
این که گردش کار چگونه باشد جزء مسائل و تشریفات داخلی است که برای کارآیی بهتر و متناسب با تشکیلات طراحی و تمهید شده و با تغییر ساختار وزارتخانه، بارها تغییر کرده است. مهم انگیزه و ارادۀ ثبت و حفظ آثار است.
قاعدتاً ادارات کل در استانها پروندههای پیشنهادی برای ثبت آثار در فهرست آثار ملّی را تهیه و پس از بررسی به وزارتخانه میفرستند. این روند متداول در چند سال گذشته بوده و نسبتاً هم موفق بوده و آرایی داشته است. اما اگر اثری وضعیت اضظراری داشت و به هر علتی مثل کمبود امکانات و تجهیزات، تهیه پرونده آثار از سوی ادارات استانی با تعلل یا تأخیر مواجه شد وزارتخانه میتواند پرونده را تهیه و روند ثبت را اجرایی کند. نهایتاً ثبت آثار در وزارتخانه و توسط وزیر، قطعیت پیدا میکند.
آیا بافت تاریخی شیراز قابلیت ثبت ملی دارد؟
هر بافت یا محدودۀ شهری و روستایی که تاریخی باشد واجد ارزشِ ثبت در فهرست آثار ملّی غیرمنقول است. در قانون گفته شده هر اثری که دارای حیثیتِ «تاریخی»، «علمی» یا «صنعتی/هنری» باشد دولت مکلف است آن را فهرست آثار ملّی قرار دهد. اینها اقلِ شرایط برای ملّی شناخته شدن آثار است. طبیعتاً اگر اثر یا آثاری دارای شئون ملّی و تاریخی باشند هم باید در فهرست آثار ملّی درج شوند. اگر به یک محدودۀ تاریخی شهری یا روستایی عنوان «بافت تاریخی» اطلاق شود، واجد قرار گرفتن در فهرست آثار ملی است.
بافتهای تاریخی محل زندگی پی در پی نسلهاست. بافت تاریخی گنجینۀ فرهنگ زندگی، آداب و رسوم، دانشها و مهارتها، اصناف و مشاغل، فنون معماری و شهرسازی و روابط و مراتب اجتماعی است. این موارد یک شبه شکل نمیگیرند و تکوین پیدا نمیکنند. قرنها باید بگذرد و نسلها بیایند و بروند تا چنین گنجینهای پدید آید.
بافتهای تاریخی از نظر سبک زندگی بومی، روابط اجتماعی، حقوق و مالکیت، نسبت و محرمیت و مواردی از این دست حائز اهمیتهای حیاتی است. وانگهی خانهها و آثاری که در این بافتها هستند آخرین نمونههای باقیماندۀ معماری بومی هستند و اگر از بین بروند بدیل و جایگزینی نخواهند داشت.
چرا بافت تاریخی شیراز مهم است؟
چنان که عرض کردم بافت تاریخی شیراز حامل ارزشهای تاریخی- فرهنگی ارزشمندی است که در گذر قرنها شکل گرفته است. شیراز دستِ کم از دوره صفاریان پایتخت بوده و آخرین دورهای هم که پایتخت شد دورۀ زندیه است که عمران و آبادانیاش در این دوره مثالزدنی است. شیراز در مقاطع تاریخی، شهری طراز اول و مهم و فرهنگی بوده است. چه از نظر میراث فرهنگی ملموس و چه از نظر میراث فرهنگی ناملموس.
از تاریخ ساخت بنای اولیه مسجد عتیق شیراز بیش از هزار و صد سال میگذرد. ساخت کانال زیرزمینی در کوهستان برای آوردن آب شیرین به شهر را رکنالدوله دیلمی، برادر عمادالدوله در دوره آل بویه انجام داده است. همان جریان آب مشهور به« آب رکنی» که هنوز هم جاری است و در شعر شاعران شیرازی تجلی یافته.خود سیستم آبرسانی آب رکنآباد دست کم هزار سال قدمت دارد.
شیراز در دوره سلجوقیان پایتخت اتابکان فارس، آل اینجو، آل مظفر، و تیموریان بوده و در دوره صفوی با حضور فرماندارانی چون اللهوردیخان و امامقلیخان هنرمندان و صنعتگران شیرازی شهره جهان میشوند. معروف است که معماران تاج محل شیرازی بودهاند. اما مسلّم است که کتیبههای تاج محل از امانتخان شیرازی است. شیراز شهر سعدی و حافظ است. در اوصاف جمیل شیراز هر چه بگوییم کم گفتهایم. شهر شیراز مستغنی از توصیف و تعریف است. ما راجع به یک شهر منحصر به فرد که حقیقتاً بر تارک فرهنگ و ادب میدرخشد گفتگو میکنیم. در شیراز آثار تاریخی متعددی هست که هر یک به تنهایی قابل ثبت در فهرست میراث جهانی است. البته تا کنون «باغ دلگشا» و «باغ ارم» در فهرست یونسکو ثبت شدهاند. اما حافظیه، سعدیه، مجموعۀ زند، دارالسلام، باغ و گورستانی که پشت حافظیه است و به همراه باغ موزه مشاهیر و هفتتنان مجموعهای به نام محور عرفان را تشکیل میدهند. اسنادی موجود است که نشان میدهد سنگ قبر وصاف شیرازی «وصافالحضره» نویسنده کتاب تاریخ وصاف از ادیبان و شاعران و مورخان قرن هفتم و هشتم هجری قمری در این باغ است.