نشست علمی «فارس و هویت ایرانیان» از سلسله پیشنشستهای همایش بینالمللی هویت ایرانیان، بههمت مرکز نقد و نظریهپردازی دانشگاه شیراز برگزار شد.
بهگزارش روابط عمومی دانشگاه شیراز، در این نشست که صبح دوشنبه، ۱۵ اسفندماه، در سالن آمفی تئاتر دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شیراز، با حضور جمعی از اعضای هیأتعلمی و دانشجویان این دانشگاه شیراز برگزار شد، بر نقش و محوریت فارس در شکلگیری و حفظ هویت ایرانیان تأکید شد.
شیراز بهدلیل گسترش عقلانیت و معنویت معروف به دارالعلم و برجالاولیا
حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی، استاد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه شیراز، بهعنوان نخستین سخنران این نشست، با بیان اینکه فارس نقش مهم و محوری در حفظ هویت ایرانیان داشته و دارد، توضیح داد: هویت یعنی شاخصه و آنچه که یک جریان را از سایر جریانهای مشابه جدا میکند همین شاخصهها و همین هویت است.
وی ادامه داد: ما یک فرهنگ ملی داریم که از پیش از اسلام به جامانده و حکایت هخامنشیان را مطرح میکند و همچنین از یک فرهنگ اسلامی برخوردار هستیم که این دو فرهنگ، با هم عجین شدهاند و جداییناپذیر هستند.
استاد فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه شیراز ادامه داد: البته کشورهای دیگری هم هستند که اسلام را بهعنوان هویت خود مطرح کردهاند و جزء کشورهای اسلامی و مسلمان به شمار میروند، اما آنچه که شاخصۀ فرهنگ ایرانی است و آن را از سایر فرهنگها جدا میکند، بحث عقلانیت و معنویت است.
وی اضافه کرد: درواقع دو شاخصۀ عقلانیت و معنویت، هویت ایرانیان را تشکیل میدهد و مشخص میکند. در جریان عقلانیت، بحث حکمت و فلسفه مطرح میشود؛ در واقع از آنچه که بهعنوان حکمت و فلسفه در جهان اسلام نام برده میشود، خاص ایران است. برخی کشورها دنبال این هستند که بزرگانی ازجمله ابنسینا و ملاصدرا را مصادره کنند، اما ایران و ایرانیت شاخصۀ حکمت اسلامی است.
دکتر کاکایی با اعتقاد به اینکه عرفان شاخصۀ فرهنگ ایرانی است، گفت: عرفان اسلامی را به مولانا میشناسند؛ مولانا خلاصه و عصارۀ عرفانی را که در قرآن و حدیث متبلور است، به ظهور و بروز رسانده است.
او حکمت و عرفان، عقلانیت و معنویت را شاخصۀ هویت ایران دانست و افزود: این پرسش مطرح است که فارس و شیراز در چه مقطعی این بار فرهنگ ایرانی که آمیخته از ایرانیت و اسلامیت است را بر دوش داشته؟ میتوان گفت از قرون هفتم تا دهم هجری فارس عهدهدار حفظ فرهنگ ایرانی و اسلامی است. مکتب فلسفی شیراز در مقطع زمانی که فاصله بین خواجه نصیرالدین طوسی و میرداماد است این امر را به عهده داشته است.
عضو هیأتعلمی دانشگاه شیراز ادامه داد: در بحث عرفان هم میتوان گفت که از حلاج که اهل بیضای فارس بوده تا استادان حافظ و خود حافظ در گسترش این فرهنگ نقش بسزایی داشتهاند؛ درحقیقت عرفان اسلامی با حلاج و ابنخفیف گره خوردگی زیبایی دارد.
وی با بیان اینکه ملاصدرا چه قبل و چه بعد از هجرتش به شیراز تعلق دارد، افزود: در ادبیات ایران، سعدی که متعلق به قرن هفتم و حافظ متعلق به قرن هشتم است، در رأس شاعران و بهعنوان قلههای دستنیافتنی هستند که نقش مهمی در شکلگیری فرهنگ در شیراز و فارس داشتهاند.
وی به محتوای کتاب «غیاثالدین منصور دشتکی و فلسفه عرفان» که در سال ۸۷، به مناسبت مکتب فلسفی شیراز منتشر شده است، اشاره کرد و گفت: در مکتب فلسفی شیراز سه جریان با هم گره میخورند. در واقع سه جریان قرآن، عرفان و برهان در شیراز در یک مقطع زمانی در کنار هم قرار میگیرند و حتی یکی از بزرگترین تفسیرهای قرآن به نام تفسیر بیضاوی نیز مربوط به همین دوران است.
دکتر کاکایی با اشاره به شکلگیری بحث منطق و اصول فقه در شیراز گفت: فقه مربوط است به جبل عامل که منطقهای در جنوب لبنان است. در حقیقت فقه در این مناطق گسترش بیشتری از شیراز یافته است؛ اما اصول فقه و منطق در شیراز بسیار موردتوجه قرار گرفته و میتوان گفت جایگاه آن در شیراز بوده است.
این استاد دانشگاه به حکمت متعالیۀ ملاصدرا اشاره کرد و با بیان اینکه شیراز سهم بسزایی در حفظ حکمت در دورانهای مختلف داشته است، گفت: مردم شیراز روحیۀ صلحآمیزی داشته و دارند و شیراز در طول تاریخ از بزرگان و آدمهای دلاور بسیاری بهره برده است. بدونشک شیراز پاسدار بحثهای عقلی، کلام، منطق، اصول فقه و بهطور کلی پاسدار بحثهای عقلانیت بوده و این شهر حتی پاسدار جریان نظامی بوده است. بهگونهای که شیراز از حملۀ مغول هم محفوظ ماند.
وی اضافه کرد: در آن دوران همۀ جریانهایی که میخواستند حفظ شوند به شیراز میآمدند و شیراز بهدلیل گسترش عقلانیت در آن به نام «دارالعلم» و بهدلیل توسعۀ امور معنوی و معنویت، به نام «برج الاولیا» شناخته شد.
او با توضیح اینکه برجالاولیا یعنی محل حضور عرفا، گفت: در برخی کتابها چنین آمده که در هیچزمانی بازار شیراز خالی از ۴۰۴ ولی خدا نبوده است؛ این درحالیست که بازار را محل شیاطین میدانستند؛ اما عرفا در بازار شیراز و حتی مدارس و مساجد شیراز حضور پررنگی داشتهاند.
وی ادامه داد: اگر کتابهای سعدی یعنی بوستان و گلستان را زیر و رو کنیم، وضعیت شیراز در آن دوران برای ما مشخص میشود؛ در آن دوران حتی حکومت حاکم بر شیراز یک حکومت عقلپذیر است.
استاد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه شیراز اضافه کرد: وضعیت شیراز در این مقطع زمانی بهگونهای است که سایر جریانها را در خود حل کرده است، مغولها، ترکها، عربها و گرجیها در این فرهنگ حل میشوند و این فرهنگ بر آنها تأثیرات بسیاری میگذارد.
در جریانات اخیر پیوند ملی مورد هدف قرار گرفته است
دکتر ابوالقاسم فروزانی، استاد تاریخ دانشگاه شیراز هم بهعنوان دومین سخنران نشست فارس و هویت ایرانیان، در مقدمۀ سخنان خود گفت: حرفۀ مورخ، حرفۀ جانکاهی است و میتوانم به جرأت بگویم که هیچ علمی مثل تاریخ، لگدمال افرادی که هیچ اطلاعی از تاریخ ندارند و بزرگترین نظرات کارشناسی را بیان میکنند، نشده است.
وی ادامه داد: بهعنوان مثال برخی عنوان میکنند که تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی آغاز شده است، آیا واقعا این تعریفی منطقی از ایران و تاریخ ایران است؟ جا دارد که این پرسش را مطرح کنیم که آیا امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در چه زمانی متولد شد؟ برای پاسخ به این سوال مجبور هستیم به دوران پهلوی و دورانهای پیش از آن هم مراجعه کنیم. بنابراین، تاریخ بهصورت سلسلهوار به هم ربط دارد و کسی آن را میداند که این پیوند را دریافته باشد.
دکتر فروزانی اضافه کرد: ما ملتی هستیم که غالبا تابع افراط و تفریط هستیم؛ بهعنوان مثال این انصاف را نداریم که بگوییم شاه سلطان حسین و شاه عباس با هم متفاوت هستند درصورتیکه تفاوت عملکرد آنها مشهود است. یکی ایران را به ذلت نشانده و آثار وجودی دیگری در حال حاضر نگینی بر تمدن اسلامی شده است.
وی در رابطه با هویت گفت: هویت در سادهترین معنی یعنی «من چه کسی هستم؟» لازمه اینکه پاسخ «من چه کسی هستم» را بیابیم باید به دنبال پاسخی برای این پرسش که «من چه کسی بودهام؟» باشیم.
او با بیان اینکه همه قومیتها حرمت دارند، گفت: با وجود اینکه همۀ قومیتها از جایگاه خاصی برخوردار هستند، اما یک شیرازه به نام «هویت ملی» تمام این برگهای پراکنده را جمع کرده و اگر این شیرازه آسیبی ببیند، نه ترک، نه لر و نه فارسی میماند؛ به همین دلیل است که در جریانات اخیر هم میبینم که پیوند ملی ما مورد هدف قرار گرفته است.
این استاد دانشگاه به نقش فارس در پاسداری از هویت ملی ایرانیان در سدۀ هفتم هجری اشاره کرد و افزود: من شخصا خودم وکیلمدافع مردگان هستم؛ چراکه آنها نمیتوانند از خود دفاع کنند؛ بنده معتقدم ما باید ظرف مکانی و زمانی، شرایط و مقتضیات و آثار و عواقب را ببینیم.
فارس جمع هویت ملی با شاخصههای ایرانی و مذهب است
دکتر رضا مختاری اصفهانی پژوهشگر تاریخ معاصر هم گفت: فارس نمادی از ایران و پارس کهن است که در غرب هم تا دوره رضاشاه باعنوان پرشین شناخته میشد.
وی به مؤلفههای فرهنگی و تاریخی شیراز در دورۀ باستان اشاره کرد و گفت: فارس نقطۀ آغاز تمدن ایرانی بر مبنای جهانگیری و جهانداری است؛ فارس همچنین نقطۀ آغاز اندیشۀ ایرانشهری است؛ با آنکه تیسفون قلب اندیشه ایرانشهری است، اما نقطۀ آغاز آن از استخر فارس است.
او با اعتقاد به اینکه فارس مرکز مذهبی ایران باستان است، به وجود تخت جمشید و استخر به عنوان مراکز مهم در استان فارس اشاره کرد و گفت: مذاهب رسمی مانند مهرپرستی و زرتشتی گری در فارس اعتلا یافتند. همچنین انتقال فرهنگ دورۀ باستان بهویژه دورۀ ساسانی به دورۀ پس از اسلام در فارس صورت گرفت. میتوان گفت فارس قطب فرهنگی و مذهبی جنوب ایران است.
وی به نقش فارس در تعریف غیرت برای هویت ملی اشاره کرد و گفت: فارس دژ مستحکم در مقابله با یونانیان، اعراب خلیج فارس، رومیان، مسلمانان و غربیها بویژه بریتانیا بوده است. از لحاظ هویت ملی مدنی هم میتوان گفت کوروش نماد تساهل و رواداری است و در دورۀ مدرن نمادی برای حقوق بشر است. فارس مرکز اجتماع فقیهان و عالمان در دورۀ تسلط مغولان و ویرانی خراسان و تشکیل جامعهای متکثر در دورۀ رکود و رخوت تمدن ایرانی پس از حمله مغول است که در این دوره عصر سعدی حافظ است.
دکتر مختاری بیان کرد: حضور طبقات و نیروهای مختلف اجتماعی در صحنه سیاست و اجتماع مانند عُبّاد و زُهّاد، لوطیان و کُلویان، زنان و دیگران یکی از اتفاقات مهمی است که در استان فارس روی داده است؛ در این دوره زنان با مسلک و عقیده های مختلف در جامعه حضور دارند.
وی سعدی را نمادی برای هویت ملی مدنی قلمداد کرد و گفت: سعدی خود از سقایان اهل فتوت است. شعار اصلی فتوت انصاف در حق همه انسان ها فارغ از رنگ و نژاد و مذهب است و گلستان سعدی تصویری از جامعه مدنی ارائه میکند که در آن از شاه تا درویش و گدا دارای حقوق و تکالیف هستند.
این استاد دانشگاه با اعتقاد به اینکه فارس جمع هویت ملی با شاخصههای ایرانیت و مذهب است، گفت: حذف هرکدام به نفع دیگری آسیب به دیگری است؛ درواقع فارس در دورۀ مدرن نمادی برای هویت ملی و فرهنگی است.