نقش کرتیر در خاندان ساسانی

  • 03 بهمن 1401 - 8:02
نقش کرتیر در خاندان ساسانی

عکس: نقش‌برجسته کردیر موبد

نشست نقش کرتیر در خاندان ساسانی

محمدرضا نسب عبداللهی: کردیر قدرتمندترین شخصیت مذهبی دوره ساسانی است که در زمان بهرام دوم به اوج قدرت رسید و دین و سیاست را در هم آمیخت؛ اقدامی که برخی تحلیل‌‌گرانِ تاریخی آن را زمینه‌سازِ تضعیف و سقوط ساسانیان توصیف می‌کنند.

سیدمهدی فاطمی، کارشناس ارشد فرهنگ و زبان‌های باستانی در نشستی که توسط انجمن فرزندان پارسه در مرکز شیرازشناسی برگزار شد، درباره نقش کرتیر در خاندان ساسانی سخن گفت که بخشی از آن را در ادامه می‌توانید بخوانید:

موضوع امروز در مورد کَرتیر به تلفظ درستش می­‌گوییم کِردیر موبد. اول من در مورد نام کردیر یا همان کرتیر صحبت می­‌کنم از چه ریشه­‌ای است؟ چه مفهومی دارد. بعد به این شخصیت مهم تاریخی و سیاسی دوره ساسانیان می‌­پردازیم و البته مجبوریم گاهی یک اشاراتی هم به یک شخصیت دیگری داشته باشیم به نام مانی که موازی این فرد رشد می­‌کند. این دو نفر دو رقیب سرسخت بودند و با هم رشد می­‌کنند و در نهایت هر دو هم به پایان کارشان می­‌رسند.

ریشه‌شناسی کرتیر و کردیر

اول می­‌پردازیم به نام کردیر که در املای تاریخی در کتیبه‌ها به صورت کرتیر نوشته شده. کرتیر املای حرف‌­نویسی‌­اش است. املای تاریخی یعنی چی؟ یعنی واژه در یک زمانی برای اولین بار نوشته شده و بعد تلفظش تغییر کرده اما چون خط همزمان با زبان تغییر نمی‌­کند، بعضی از املاها به صورت قدیمی باقی می‌­ماند اما تلفظ عوض می‌­شود. مثلاً واژه خواب، خواهر، خویش در فارسی که واو آن را ما امروزه دیگر تلفظ نمی­‌کنیم اما در گذشته تلفظ می­‌شده است یعنی یک واجی داشتیم که تا زمان حافظ هم در زبان فارسی بوده، بعد از میان رفته است که به این واج در زبان باستانی ما خوَک می­‌گویند. فارسی باستان دست­کم تا ۴۰۰ سال پیش در زبان فارسی بوده است و هنوز هم در افغانستان و تاجیکستان هست. املای تاریخی واژه کردیر به صورت کَرتیر هست. در متون مانوی که به خط سریانی نوشته شده‌اند.

مانی خطی را بر اساس خط سریانی برای نوشتن زبان‌­های ایرانی ابداع می‌کند، این املای تاریخی وجود ندارد یعنی واژه‌ها به همان شکلی که در سده سوم و چهارم میلادی تلفظ می‌­شده است، به همان شکل نوشته­ شده است. خوشبختانه متون مانوی برای پی بردن به تلفظ واقعی واژه‌­ها در سده سوم و چهارم میلادی بسیار کمک می­‌کند. این واژه در متون مانوی به صورت کردیر نوشته شده است. مفهومش چیست؟ دو تا در مورد معنی این واژه نظریه هست. یک عده از زبان­شناسان تاریخی و ایران­شناسان معتقد هستند این واژه با واژه کردگان یا کردَگار که همان کردگار به معنی آفریدگار، توانا، قدرتمند، نیرومند بوده و می­‌گویند با آن هم ریشه است یعنی از ریشه کَر به معنی کردن، ساختن و آفریدن.

دسته دیگر می­‌گویند این واژه یک معنی دیگر دارد که احتمالاً دسته دوم نظرشان درست­‌تر است. دسته دوم معتقد هستند این واژه از ریشه کَرَت است. در زبان‌­های باستانی­‌مان ریشه واژگان سه حالت داشته است، حالت ضعیف، قوی و میانه. مثلاً ریشه کرت به معنی بریدن، سه حالت داشته است. کارت حالت قوی آن است که واژه کارد را از آن داریم. کرت حالت میانه است، واژه کرت را از آن داریم که کرت­‌بندی در باغچه و … یعنی تکه‌­تکه کردن و صورت ضعیف آن کِرت بوده است یعنی بدون واکه که احتمالاً واژه کردیر از همین صورت ضعیف ساخته شده است. به چه معنی؟

صورت باستانی آن احتمالاً کرتی بَرَه بوده یعنی در فارسی باستان. کرتی بَرَه یعنی چی؟ یعنی حامل قیچی. کارد به معنی قیچی هم بوده است. هنوز هم در استان فارس و خیلی از گویش‌­های محلی یک ایرانی در سراسر ایران واژه دو کارد به معنی قیچی به کار می‌­رود که در ادب فارسی هم این واژه را داریم یعنی در فرهنگ­‌ها هم ثبت شده است. دو کارت یعنی قیچی هنوز جهرمی­‌ها می­گویند، خفری‌ها می­‌گویند و خیلی جاهای دیگر و در استان خراسان و در کرمان هم می­‌گویند. این کارت یعنی قیچی این­جا و احتمالاً این واژه کرتی بَرَه بوده است بعد این واژه تبدیل شده به کردیر اما چرا این تناسب دارد با این نام؟ به­‌خاطر این­که ما یک قیچی هم روی کلاه کردیر می‌­بینیم که نشان منصب قاضی­‌ها در زمان ساسانی­‌ها بوده است و اصطلاح عامیانه که هنوز هم می­‌گویند، بُرید و دوخت و به معنی تصمیم‌­گیری این از همان دوره احتمالاً وجود داشته است.

سیدمهدی فاطمی، کارشناس ارشد فرهنگ و زبان‌های باستانی

پاسخ به ابهامات درباره نام کردیر

حداقل در ایران خودمان می­‌دانیم خیلی از صفات جانشین اسم می‌­شوند و به صورت اسم خاص هم به کار می‌­رود. مثلاً زیبا، پروانه، پرستو. این اسم جانوران یا گل و گیاه است که روی آدم­ها هم می­گذارند. صفات هم به همین شکل بوده است، تهمتن صفت است ولی بعداً به صورت اسم خاص هم به کار رفته است. مطمئنیم که کردیر نام خاص بوده چون اشخاص دیگری هم این نام را داشتند. مثلاً یک کردیر دیگر هم داریم در کتبه شاپور اول نامش هست. کردیر اردوانگان، یعنی کردیر از خاندان اردوان که وزیر دربار بود و نامش هم در کتیبه شاپور هست و هم در متون مانوی.

ابهاماتی هم در مورد این شخصیت وجود دارد که به آن می‌­پردازیم. فرض می­‌کنیم نام خاصش کردیر بوده است. چند تا ابهام در مورد این شخصیت وجود دارد که من قبل از این­که اقدامات سیاسی‌­اش و کتیبه­‌هایش را صحبت کنم اول به آن می‌­پردازم. این فرد نام پدرش مشخص نیست در هیچ کتیبه‌­ای هم نیامده است یعنی نه خودش، در کتیبه‌­هایش نام پدرش را گفته نه شاپور اول و جالب است که در کتیبه شاپور اول فقط دو نفر نام پدرشان مشخص نیست. یکی کردیر است، که آن موقع لقبش هیربد بود، در زمان شاپور اول و یکی هم خواجه حرمسرا یعنی رئیس خواجگان حرمسرا که نامش در کتیبه شاپور آمده او هم نام پدرش معلوم نیست. اهمیتی هم نداشته است، اصولاً بزرگان کشور همه از خاندان‌­هایی سرشناس و معروف بودند برای همین حتماً نام پدر یا خاندانشان با دو پسوند مشخص می­‌شده است.

ما دو تا پسوند داشتیم که هنوز هم تقریباً داریم. یک پسوند هست که نسبت پدر فرزندی را نشان می­‌دهد، یک پسوندگان بوده که نسبت خانوادگی را نشان داده است مثلاً کردیر اردوانگان یعنی کردیر از خاندان اردوان و این گان بعداً رفته در زبان ارمنی، ایان شده است که در تمام فامیل‌­های ارمنی هست. آراتونیان، … همه این‌­ها را دارند. این ان از پسوندگان بوجود آمده است. احتمال زیاد کردیر موبد، از طبقات فرودست جامعه بوده است. در آن زمان هنوز نظام طبقاتی ساسانی که بعداً خیلی سفت و سخت و منسجم می‌­شود بوجود نیامده بود یعنی در سده سوم میلادی این هنوز این نظام را نداریم و اتفاقاً موارد دیگری هست که نشان می­‌دهد افرادی از طبقات پایین جامعه به مقامات خیلی بالا هم رسیدند و احتمالاً کردیدر هم خودش همچین شخصیتی بوده و به نفعش هم بوده که حتماً اسم پدرش را هم نگوید چون پدرش کاره­ای نبوده است. ممکن است خیلی از طبقات فرودست جامعه بوده است. در هر صورت کردیر یک شخصیتی است که عمر طولانی داشته، شاید حدود ۱۰۰ سال عمر کرده است. احتمالاً در اواخر دوران اشکانیان به دنیا آمده بوده است.

در زمان شاپور اول زمانی که کتیبه‌­اش نقش شده این فرد هیربد بوده است. هیربد یعنی چی؟ یعنی فقیه در دین زرتشتی، یعنی موبدانی که علوم دینی را در مدارس دینی آموزش می­‌دادند و به آن هیربدستان می­‌گفتند. یک چیزی مثل حوزه علمیه. کردیر اگر فقیه بوده، حداقل باید ۳۵ – ۴۰ سال سن­‌اش باشد. این را فرض می­‌کنیم در زمان شاپور که نامش در کتیبه‌­اش آمده حدود ۳۵ – ۳۶ سال سن‌­اش باشد و آخرین باری که نامش می­‌آید در کتیبه نریسه یا همان نرسه، پسر شاپور اول است که تقریباً برمی‌­گردد به سال ۳۰۹ میلادی یعنی خیلی طولانی است. بخواهیم حساب کنیم شاید ۱۱۰ سالش بوده است.

شخصیت سیاسی و مذهبی کردیر

حالا می­‌پردازیم به این شخصیت سیاسی و مذهبی و این­که چگونه رشد پیدا می­‌کند و چه اقداماتی انجام می‌­دهد و در نهایت افولش کی است و این کتیبه‌ها و این نقوش کی در کنار شاهان ساسانی نقش شده. کردیر موبد همان­طور که در کتیبه خودش هم بر روی کعبه زرتشت گفته در آغاز در زمان شاپور اول لقبش هیربد بود و بعد شاپور اول، ریاست بن­‌خانک را به او می‌­سپارد. بن­‌خانک چیست؟ به احتمال زیاد همان کعبه زرتشت است. در این­جا اصلاً بن‌خانک یعنی چی؟ بن این­جا چه معنی می‌­دهد؟ بن‌خانک برخلاف آن چیزی که می‌­گویند معنی بایگانی و کتابخانه می‌دهد این معانی را ندارد. بن‌خانک مکانی بوده است که نسخه اصلی اوستا در آن نگه­داری می­‌شده است.

بن یعنی اصل و این واژه را به معنی “اصلی” به عنوان صفت نیز در متون فارسی میانه داریم. بن‌خانک یعنی مکانی که نسخه اصلی اوستا در آن نگهداری می­‌شده است وگرنه این ساختمان آن­چنان مناسب برای کتابخانه و بایگانی هم نیست. می­‌دانیم که در زمان ساسانیان چهار نسخه اصلی از اوستا وجود داشته است که یکی‌­اش در همین بنا (بن‌خانک) بوده است و اتفاقاً این نسخه تا قرن چهارم هجری هم وجود داشته است و بعدها که مردم مسلمان می­‌شوند این نسخه از بین رفته و نمی­‌دانیم چه بلایی بر سر آن آمده است. این چهار نسخه­ یکی­‌اش در این­جا بوده، یکی­‌اش در آتشکده سمرقند بوده، یکی در آتشکده آذرگشسب در آذربایجان بوده و یکی هم احتمالاً در تیسفون یا در پایتخت بوده که بعداً به تیسفون منتقل می‌­شود. این­ها نسخه­‌های اصلی بوده نه این­که فقط چهار نسخه از اوستا وجود داشت بلکه از روی آن‌ها بعداً کپی‌­برداری و نسخه­‌برداری­های زیادتری هم انجام شده بود. ضمن این­که اوستا را هم به صورت سنتی از بَر می­کردند موبدان و تمام کسانی هم که آموزش­های دینی می‌­دیدند حتی افراد عادی در مدارس معمولی هم اوستا را از بَر می­‌کردند. سنت از بَر کردن خوشبختانه بوده و همین باعث دوام این کتاب‌­ها می­شود. در زمان شاپور اول مقام ایشان این بوده است، بعداً پسرش هرمز اول که به پادشاهی می­‌رسد مقام بالاتری به او می‌­دهد و به او خلعت می­‌دهد یعنی کلاه و کمر به او می‌­دهد که نماد پذیرفته شدن در دربار بوده است و القاب دیگری هم بعداً پیدا می­‌کند.

در زمان بهرام اول قدرتش بیشتر می­‌شود و مقام بزرگان را پیدا می­‌کند و در نهایت اوج قدرت کردیر موبد در زمان بهرام دوم است که همه­ کاره مملکت می­‌شود یعنی ایشان هم می­‌شود قاضی‌­القضات، هم شهر دادور یعنی قاضی‌­القضات، داور همه شهر و موبد یا موبد موبدان و البته پادشاهان قبلی لقب هرمز موبد یعنی موبد هرمز را به او می­دهند. می­‌دانید که موبدان مقامشان بالاتر از هیربدان بوده است و موبدان اجرا کننده آیین­‌های دینی در آتشکده‌­ها بودند. هیربدان فقیه بودند، در مدارس دینی تدریس می‌­کردند اما موبدان مناسک و آیین‌­های دینی را اجرا می­‌کردند.

دین زرتشتی یک دین پر از آیین و مناسک بوده است یعنی از این بابت بسیار شباهت دارد به دین یهود یعنی این دو تا دینی که حالا خیلی هم ارتباطات شکل­‌گیری­شان به هم مربوط می­‌شود. پر از مناسک هستند، پر از آیین­‌های دینی هستند. جشن­‌های مختلف و قربانی­‌ها و …

کردیر در کتیبه­‌هایش هم می­‌گوید که آیین‌­های دینی را گسترش می­‌دهد، انجمن­‌های مغان یا مغستان را تأسیس می­‌کند که باعث تثبیت دین زرتشتی می‌­شود. موبدان و هیربدان را بسیار ثروتمند و مرفه می­‌کند و بارها هم به این افتخار کرده است و با ایجاد وقف‌­نامه‌­های گسترده‌­ای که به آتشکده‌­ها اختصاص می­‌داده است در حقیقت ثروت هنگفتی در این آتشکده­‌ها جمع می‌­شده و این ثروت­‌ها هم همگی معاف از مالیات بودند یعنی نذورات و هر چیزی که مردم وقف می­‌کدند برای آتشگاه‌­ها، حساب و کتابش را به دولت پس نمی‌­دادند و متعلق به آتش­گاه­‌ها بود؛  ضمن این­که می­‌گوید در همه نقاط کشور من آتشکده­‌ها را گسترش دادم، قدرت موبدان را افزایش دادم، ثروتمندشان کردم، حتی در انیران.

ایران و انیران

ما می‌­دانیم که شاهان ساسانی دو لقب داشتند، شاهان ایران و انیران. انیران کجاست؟ یعنی چی؟ اول واژه ایر یا به تلفظ باستانی‌­اش اِر دو تا معنی دارند یعنی هم به معنی ایرانی و آریایی است و هم مفهوم مذهبی دارد یعنی زرتشتی و انیر یعنی غیر آریایی و غیر زرتشتی، هر دو مفهوم را در کنار هم دارد. انیران کجاست؟ بخش­هایی از قلمرو ساسانی است که مردم آن زرتشتی نبودند و خیلی­هایشان هم آریایی نبودند مثل گرجی­‌ها، ارمنی‌­ها، رومی‌­­ها.

می­‌دانیم که شاپور رفت تا اسپانیا را گرفت. بخش بزرگی از قلمرو رومی­‌ها را از چنگ­شان در آورد. سوریه را گرفت، این‌­ها که اصلاً آریایی نبودند ولی جزء قلمرو ایران بودند. ادیان دیگری داشتند اکثراً یا مسیحی بودند، یهودی بودند و … آن طرف بودایی بودند مثلاً ما در شرق ایران بودایی زیاد داشتیم. هندو داشتیم، شمن داشتیم، تمام پاکستان بخشی از خاک ایران بوده است. اصلاً پاکستانی وجود نداشته است. هند غربی کاملاً زیر سلطه ساسانیان بوده است و مناطقی که آن­جاها بودایی بودند و این را از متون مانوی کاملاً مطمئن هستیم که اصلاً افغانستان امروز اکثریت آن بودایی بوده است نه زرتشت. البته ادیان دیگر مثل یهودی و مسیحی و زرتشتی هم در آن­جا بوده اما دین غالب و رایج در آن منطقه دین بودا بوده است و ما یک تکثر و تنوع دینی در قلمرو ساسانیان داشتیم.

کردیر می­‌گوید من در مناطق انیران هم آتشکده تأسیس کردم، مغان را بردم آن­جا، ثروتمندشان کردم، دین زرتشتی را گسترش دادم، آیین‌­هایی مثل خوِیدوده یعنی ازدواج با نزدیکان، آیین پساگ یا همان جشن­‌های فصلی و قربانی، مراسم یشت که به معنی قربانی هست برای ایزدان و اهورا مزدا و همه این­ها را گسترش می‌­داد همان­طور که می‌­گوید به هرمز و ایزدان، سود بزرگ رسید به اهریمن و زیان بسیار رسید و همه این‌­ها را به صورت کلیشه‌ای دائما در کتیبه‌ها تکرار می‌کرد.‌ این اقدامات مذهبی‌­اش است که باعث قدرت‌­گیری خودش و موبدان و دین زرتشتی می‌­شود و این نشان می‌دهد که کاملاً پیش از ساسانیان دین از سیاست جدا بوده است.

ساسانیان میراث‌دار اشکانیان هستند

 این را یادآوری کنم که ساسانیان میراث­‌دار اشکانیان بودند. اشکانیان هم میراث‌­دار سلوکی‌­ها و هخامنشیان بودند. در دوران اشکانی یک فرهنگ خیلی آمیخته و یک فضای باز داشتیم. اشکانیان ۵۰۰ سال حکومت کردند و میراث­‌شان به ساسانیان رسید. ما نمی­‌توانیم بگوییم ساسانیان تحت تأثیر اشکانیان نبودند. نه چنین چیزی نیست، خیلی هم اتفاقاً بودند و هم در هنر ساسانی تأثیر هنر اشکانی و یونانی را می­‌بینیم، هم در القاب شاهانه ساسانی.

مثلاً ساسانی­‌ها ادعا می­‌کنند ما از نژاد ایزدان هستیم این یک لقب یونانی است اصلاً ربطی به دین زرتشتی ندارد و هیچ زرتشتی نیامده در اوستا ادعا بکند، ما از نسل خدا هستیم؛ این باورها کاملاً باورهای یونانی بوده یک نوع گرته‌برداری از عنوان­‌های یونانی بوده که به اشکانیان و ساسانیان می­‌رسد یا حتی همان واژه خدا که خویدای مثلاً تلفظ می­‌شده، یک واژه دینی بوده فقط برای اهورا مزدا بکار می­رفته و لقب اهورا مزدا بوده و در ایران ساسانی یهودیان و مسیحیان این را برای خدا بکار می‌­بردند مثلاً امروز که ما می­گوییم خدا از آن دوره بوده است یعنی کلمه خویدای البته مفاهیم خیلی گسترده‌­تری داشته ولی مفهوم دینی­‌اش مختص کی بوده است؟ آفریدگار. این­‌ها را ما می‌­بینیم که ساسانیان واژه خدا را به معنی پادشاه و صاحب اختیار مطلق [می‌دانستند]. در کتیبه­‌ها وقتی می‌­گوید خدا منظور اهورا مزدا نیست، منظور شاهان است و لقب شاهان بوده است. این القاب ایزدی را که تصاحب کردند برای خودشان از کجا آمده است؟ ریشه‌­ای در فرهنگ ایرانی ندارد. این کاملاً ریشه در فرهنگ یونانیان دارد و به ساسانیان منتقل می‌شود.

این­که در نقوش برجسته­ ساسانی­‌ها ما تصاویر ایزدان و اهورامزدا داریم اصلاً کاملاً در تضاد مطلق با باورهای زرتشت و باورهای اوستا است چون در دین زرتشت اهورا مزدا کاملاً انتزاعی هست و یک خدایی است که حتی فرشتگان او را نمی‌بینند. پس چطوری او را به تصویر کشیدند؟ این­‌ها همه تحت تأثیر هنر یونانی اتفاق افتاده است و این مدارا بوده است. پادشاهان حرفشان به همه می­‌چربیده است. هر چی پادشاه تصمیم می‌­گرفت و آن سنت فرهنگی است که از یونانیان به اشکانیان و سپس ساسانیان می‌­رسد.

سرکوب ادیان؟

در مورد اقدامات دینی و کارهای دیگری که هم کردیر موبد کرده است، سرکوب ادیان دیگر است که خیلی در موردش لاف و گزاف زده. مثلاً می­‌گوید من همه دین‌­ها را سرکوب کردم، همه این­‌ها از ایران رفتند بیرون و بی‌­باور شدند که کاملاً دروغ محض هست چون نه بی‌­باور شدند و نه از ایران بیرون رفتند. کاملاً سرجایشان بودند تا حتی بعد از اسلام. این­ها یکجور خودنمایی بوده شاید در برابر روحانیتی که از نظر او بی­‌عرضه بودند و مخالفش بودند. می­‌دانیم که کردیر مخالف هم زیاد داشته، خوش هم می­‌گوید. می­‌گوید: «من موبدان بدعت­گذار و فاسد را تنبیه کردم تا این­که اصلاحشان کردم». این نشان می‌­دهد که اشاره می‌­کند به آن تنوع فکری و کثرت فکری که در ایران بوده یعنی دائماً این موبدان دولتی تلاش می­‌کردند که جامعه را یکدست نشان بدهند. بگویند هر چه ما می­‌گوییم همان است و همه عقایدشان مثل ما است ولی چنین چیزی نبوده، دین زرتشتی هم مثل همه دین­ها فرقه­‌های مختلف داشته، مکاتب مختلف داشته و در نهایت در پایان ساسانیان هم سه مکتب فقهی داریم که تمام فتواها براساس آن سه مکتب می‌­توانست صادر بشود یعنی خارج از این سه اگر صادر می‌­شده یک­جورهایی می‌­شد بدعت­گذاری اما این بدعت­گذاران بودند مثلاً در متون زرتشتی می‌­بینیم نام فرقه‌هایی را می‌­برد که خیلی هم جمعیت داشتند و این­ها موبدانی بودند که مخالف موبدان دولتی بودند و حالا یک تفسیر دیگر و چیزهایی از دین زرتشتی داشتند که ما در مورد آن­ها اطلاعاتمان خیلی محدود است.

از ارتقا تا برکناری کردیر

این­ها کارهایی است که کردیر موبد کرده است و در دوره‌­های مختلف هم القابی که شاهان ساسانی به او دادند این­ها همه معنی­‌دار هست یعنی کم‌­کم بالا می‌رود، کلاه و کمر می‌­گیرد، بعد مقامش در دوره بهرام اول مقام بزرگان می‌شود.

بهرام دوم کلاً سرسپرده و مرید کردیر بود، یعنی کردیر شخصیتی است که بهرام دوم در مشت او بود. چرا؟ چون ما می‌بینیم بهرام دوم مقاماتی به او می­‌دهد که اصلاً سابقه نداشته است. اول تولیت آتشکده آدر اناهید را که در شهر استخر بوده و مختص شاهان ساسانی و متعلق به ساسان، جد ساسانی‌­ها بوده است به او می­‌دهد. کردیر رئیس تشریفات این آتشکده می‌شود. پایش را گذاشت جای پای شاهان ساسانی، این اقدام خیلی خطرناک بوده. از طرف دیگر می­‌شود قاضی القضات یعنی همه کاره بوده است، قاضی‌­القضات می‌­توانست هر حکمی صادر کند.

موبد موبدان می‌­شود یعنی تمام روحانیون سراسر قلمرو ساسانی زیر سلطه او بودند. انجمن‌­های مغستان همه زیر سلطه او بودند و احتمالاً در امور سیاسی و دینی و مالی و همه چیز هم نظارت کامل داشته.

لقب خیلی مهمی که بعد بهرام دوم به او می‌­دهد، لقبی است به نام ناجی روان بهرام بخت روان ایی بهرام یعنی آن­که نجات روان بهرام را رستگار کرد یعنی او کاری کرد که بهرام به بهشت برود. این نشان سرسپردگی معنوی این فرد هم به کردیر بوده است و در همین زمان احتمالاً سال ۲۸۰ میلادی که کردیر چهار کتیبه­‌اش را نقش می­‌کند. تصاویر خودش را در کنار شاهان بزرگی مثل شاپور اول نقش می‌­کند که خیلی توهین­‌آمیز است اگر بخواهیم تصور کنیم که او آمده خودش را چسبانده به شاهان بزرگ و کتیبه‌­ها و نقوش‌­اش را همه‌­جا کنار اردشیر و شاپور گذاشته است. همه این­‌ها را اجازه مطلق‌­اش را بهرام دوم به او داده است.

در نقش برجسته‌­ای هم که در نقش رستم هست که به اشتباه نوشته­‌اند نقش بهرام اول، احتمالاً این نقش بهرام دوم است که کردیر علامت قیچی را روی کلاهش دارد یعنی دیگر قاضی القضات بوده و بعد رفته در کنار خاندان سلطنتی ایستاده نه کنار بزرگان کشور که این یعنی من جزو اعضای خاندان سلطنتی هستم و این خودش اوج قدرت و نفوذ کردیر را در خاندان ساسانیان نشان می­‌دهد و البته همیشه وقتی به اوج می­‌رسد بعد مثل فواره سقوط می‌­کند.

وقتی بهرام دوم می­‌میرد و نرسه یا نریسه پسرش شاپور اول که پسر بزرگ شاپور اول بوده و قاعدتاً باید پادشاه می‌شده و نشده بوده، او قیام می­‌کند علیه نوه بهرام اول که بهرام سوم بوده است و گروهی از بزرگان کشور و اشراف با او همدست می­‌شوند، حرکت می­‌کند از ارمنستان و به سمت عراق امروز می‌آید. در پایکولی کعبه را می‌­سازد، یک کعبه دیگری که آن ساختمان هم مکعب شکل بوده است بعد ویران شده است. کتیبه­‌اش را آن­جا نقش می­‌کند و بعد حرکت می‌­کند به سمت پایتخت.

اشراف و بزرگان در نهایت بهرام سوم را عزل می­‌کنند و نرسه را بر تخت می‌­نشانند و احتمالاً بهرام سوم هم دست نشانده کردیر بوده و بعد از این­که نریسه به قدرت می­‌رسد دیگر کردیر را از تمام قدرت سیاسی برکنار می‌کند.

دستاوردهای کردیر

ببینیم اقداماتی که کردیر برای زرتشتیان انجام می­‌دهد دستاوردش چه بوده است. او باعث تثبیت دین زرتشتی و قدرت مغان و موبدان تا پایان ساسانیان می‌­شود و متأسفانه همین باعث سقوط ساسانیان می­‌شود یعنی در اوج و نشیبی که در تاریخ ساسانی می­‌بینیم هر زمانی که موبدان خیلی قدرتشان بالا رفته شاهان ضعیف شدند، اشراف قدرت گرفتند و در نهایت باعث یک سری زد و خوردهایی هم شده.

می­‌دانیم بعضی از شاهان ساسانی خیلی از موبدان را کشتند، اشراف را قلع و قمع کردند. نهایتش منجر می­‌شود به خیزش مزدکیان و مزدک خودش موبد بوده است و در حقیقت یک فرقه عرفانی زرتشتی بوده است و بعداً می‌­گویند مزدک دین آورد در صورتی که اصلاً مزدک دین‌­آور نبوده است. مزدک خودش یک موبد زرتشتی بوده که در تضاد و تقابل با موبدان دولتی عمل می­‌کند و توده مردم را به سمت خودش می‌­کشد و در نهایت باعث می­‌شود که شاه می‌رود سمتش و قدرت اشراف و موبدان را به مدت ۳۰ سال در ایران به شدت کاهش می‌­دهد.

همه این وقایع پیامد اقدامات کردیر موبد است اما کاری که کردیر از نظر مذهبی و دینی برای زرتشتیان می­‌کند باعث تثبیت دین زرتشتی و در نهایت امتداد آن تا چهار قرن پس از اسلام می‌­شود. می­‌دانیم که انجمن­‌های مغان تا ۴۰۰ سال بعد از اسلام وجود داشتند یعنی تا زمانی که زرتشتیان این انجمن‌­ها را داشتند قدرتمند بودند، حتی موبدان در دوران اسلامی روابط خیلی خوبی با خلفا داشتند. پیشوایانی بودند که کاملاً خلفا آن­ها را تأیید کرده بودند، آن­ها باج و خراج می‌گرفتند و به حکومت مرکزی که رابطه داشتند، پرداخت می‌کردند. بعضی وقت­‌ها با خلفا خوب بودند، بعضی وقت‌­ها هم با آن‌­ها مشکل پیدا می­‌کنند.

مثلاً هیربد امید که در قرن سوم و اوایل چهارم هجری زندگی می­‌کرد فردی بود که به دستور خلیفه اعدام می­‌شود و او رهبر زرتشتیان ایران بوده است. چرا اعدام می­‌شود؟ چون پنهانی با علویان و قرمطیان رابطه داشته. این نشان می‌­دهد که نفوذ سیاسی موبدان پس از اسلام هم ادامه پیدا می­‌کند. این­جور نبوده که ناگهان بعد از سقوط ساسانی­ این­ها همه قدرت سیاسی­‌شان را از دست بدهند. بالاخره این موبدان یک اندوخته تجربی سیاسی بلند مدت ۴۶۰ ساله داشتند و افرادی بسیار خردمند و با سواد هم بودند، چرا؟ چون ما می­‌دانیم که در زمان ساسانیان دین در تقابل با علم نبوده است و همه علوم را بنا بر نوشته­‌های زرتشتی به دستور شاپور اول و به دستور شاپور دوم ترجمه کردند و این­ها را به اوستا الحاق کردند. در سده سوم هجری می­‌دانیم که موبدان مثلاً منوچهر که پیشوای زرتشتیان ایران بوده و در شهر شیراز هم زندگی می­‌کرده بسیار باسواد بوده و علاوه بر علوم دینی و فقه و حقوق، ستاره‌­شناسی، پزشکی، یک­جورهایی زیست‌شناسی و علوم رایج آن زمان ریاضیات، هندسه، همه این‌­ها را می‌­آموخت و افرادی خردمند بودند.

اتفاقاً در متون عربی هم نقل هست در مورد مأمون خلیفه عباسی که رابطه خوبی با موبدان ایرانی داشته است. می‌گوید: من را سرزنش نکنید که با این موبدان دوست هستم، چون این­ها خیلی خردمندتر از ما مسلمان­‌ها هستند یعنی علناً گفته است به‌­خاطر این­که خیلی باسواد بودند.

کردیر و مانی

برمی­‌گردیم به خود کردیر، همزمان با کردیر شخصیت دیگری هم به نام مانی رشد می­‌کند. حتماً باید به او اشاره کنم چون این دو شخصیت همزمان با هم و موازی با هم رشد می­‌کنند. کردیر بیشتر بر فرهنگ ایران تاثیر داشت اما مانی بر فرهنگ جهان آن روزها خیلی تأثیر می­‌گذارد، ضمن این­که شخصیت سیاسی بوده است اما هیچ کتیبه­‌ای از او نداریم.

مانی یک شاهزاده اشکانی بوده است، از خاندان اشکانیان بوده است و در زمان شاپور اول دینش را اعلام می­‌کند و این فرد مورد پذیرش قرار می­‌گیرد. شاپور اول او را به دربار می‌­پذیرد و به عنوان عضو رسمی می­‌شود، حتی در دو نبرد شاپور علیه امپراطوران روم شرکت داشته، همراه شاه بوده و شاپور دین او گسترش می­‌دهد. شاپور خودش زرتشتی بوده است، در کتیبه‌­اش خیلی مفصل می­‌گوید که من آتشکده ساخته‌­ام، نذورات داده‌­ام؛ چنین شخصیتی از طرف دیگر می‌­آید از یک دینی (مانوی) حمایت می‌­کند که البته دین ایرانی است و یک دین تلفیقی است، تلفیق سه دین مهم است. دین زرتشتی، دین بودایی و دین مسیحی و خیلی هم جاذبه داشته است. هم در قلمرو ساسانیان این دین گسترش پیدا می­‌کند، هم از شرق تا چین و آسیای میانه نفوذ می­‌کند به اروپا می‌­رود و در روم شرقی گسترش پیدا می‌­کند و به مصر می­‌رود و در اسکندریه مصر و آن­جا شاگردان مانی می‌­روند و این دین را تبلیغ می‌­کنند.

در نهایت همان­طور که خود مانی پیش‌­بینی کرده بوده و در متون مانوی هست دین‌­اش جهانی می­‌شود و در حقیقت مانی به مراتب موفق­‌تر از کردیر عمل کرده و این باعث حسادت کردیر موبد بوده. بهرام دوم به دستور کردیر یا تحت تأثیر او مانی را اعدام می­‌کند چون این خطر وجود داشته است که دین مانی دین رسمی کشور شود یعنی این­قدر گسترش پیدا کرده بود و این­قدر پیرو داشته در داخل ایران که همواره این خطر احساس می‌­شد که ممکن است این دین نهایتاً دین رسمی شود.

می‌­دانیم خیلی از افراد خاندان سلطنتی مانوی می‌­شوند. دو تا از برادران شاپور مانوی می­‌شوند و آن­ها هستند که مانی را به شاپور معرفی می­‌کنند. مانی از سال ۲۴۲ میلادی به مدت سی و چند سال یعنی تا سال ۲۷۷ که اعدام شد، عضو دربار بوده.

دیدگاه

  1. درود بر جناب دکتر فاطمی
    بسیار عالی و مفید بود