نوروز؛ جشنی از پس ِ هزاره‌ها

  • 06 اسفند 1401 - 8:00
نوروز؛ جشنی از پس ِ هزاره‌ها

محمدرضا نسب عبداللهی

پیش از آنکه درباره‌ی جشن نوروز بنویسم، باید از پیشانوروز سخن گفت. جشن سوری یا آنچه ما امروز به عنوان چهارشنبه‌سوری می‌شناسیم از جشن‌های پیشانوروزی به شمار می‌رود که آتش مهمترین عنصر آن بوده است.

جشن سوری

جشن سوری یا چهار شبِ سوری یا چهارشنبه‌سوری که امروزه برگزار می‌کنیم در واقع جشن «آتش نوروزی» یا «جشن سوری»‌ پایان سال است که از اجداد ایران‌زمینیان به یادگار مانده و هزاران سال است که بزرگش می‌شمارند. جشن «سوری» به مدت «چهار شب» مانده به اعتدال بهاری و با دو انگیزه‌ برپا می‌شده، یکی در «پیشوازیِ سال نو» و دیگر در «پیشبازی و پذیرفتاریِ فروهر درگذشتگان». ایرانیان در روزگاران کهن،‌ هر روز از ماه را به نامی می‌‌شناختند و می‌دانیم که اجداد ما در آن روزگاران، هفته یا روزهایی به نام شنبه،‌ یکشنبه و… نداشتند تا نام جشن سور و آتش نوروزی، «چهارشنبه‌سوری» باشد. اجداد ما بر این باور بودند که «فروهر درگذشتگان» در روزهای پایانی سال از آسمان فرود می‌آیند و به خانواده‌ و بستگان خود سر می‌زنند و نیاکان ما بر پایه‌ی همین باور، «روی بلندی‌ها، بر فراز کوه‌ها و پشت‌بام‌ها» می‌رفتند، آتش می‌افروختند تا این آتش به‌مانند یک نشانه و راه، در مسیر فروهر درگذشتگان راه‌نمای آنان باشد. جشن سوری چون به مدت ۴ شب برگزار می‌شده، به تدریج به عنوان «چهار شبِ سوری» نامبردار شد.

محمدبن جعفر نَرشَخی که اهل «نرشخ» یکی از روستاهای بخارا بوده، در کتاب «تاریخ بخارا» که مربوط به ۳۳۲ هجری قمری‌ست، آورده: «سال تمام نشده بود که چون شب سورى، چنانکه عادت قدیم است، آتشى عظیم افروختند.» بر پایه‌ی این سند می‌دانیم که آتش نوروزی که در جشنِ چهار شب آخر سال برگزار می‌شده، یک جشن کهن و قدیمی بوده که نویسنده از آن به‌عنوان «عادت قدیم» نام برده و این اصطلاح قاعدتا به دوران باستان اشاره دارد. همچنین عبدالنبی شیخ‌الاسلام بهبهانی در کتابش به نام «بدایع‌الاخبار» که حدود ۳۰۰ سال قبل نوشته‌شده، در بخشی که به «روزهای پایانی اسفند ۱۱۰۰ شمسی» و حمله افغان‌ها به اصفهان مربوط است، آورده که سلطان احمدمیرزا فرزند شاه‌سلطان حسین صفوی، «جشن سوری» ترتیب داد. بر پایه‌ این سند هم می‌دانیم آنچه را که امروز به عنوان جشن چهارشنبه‌سوری می‌شناسیم، دست‌کم تا ۳۰۰ سال پیش از آن به عنوان «جشن سوری» هم یاد می‌شده. ولی اینکه این جشن چه هنگام از جشن سوری و جشن چهار شبِ سوری به «چهارشنبه‌سوری» تغییر نام پیدا کرد، خیلی روشن نیست، مهم این است که این جشن با وجود تغییر نام همچنان زنده‌ست و گرامی داشته می‌شود و هویتش بر جای مانده.

پیشینه‌ی نوروز

جم از پادشاهان پیشدادی دستور داد تا تخت و تاجی از زر برایش بسازند. او با تاجی از زر بر تخت نشست، تابش خورشید بر این تاج و تخت زر باعث شکل‌گیری شعاعی شد، این شکوه سبب گردید که آن روز را «روز نو» بنامند و به رقص و جشن بپردازند و بدین ترتیب نوروز را به جم نسبت می‌دهند.

شعاع شکل‌گرفته از تابش خورشید را در زبان پهلوی «شید» می‌نامند و از این رو شید به جم افزوده شد و نام این پادشاه پیشدادی به «جمشید» نام‌بردار شد.

فردوسی، شاعر حماسه‌سرای ملی ایرانیان نیز داستان جشن نوروز و جم را اینگونه روایت کرده است: چو خورشید تابان میان هوا، نشسته بر او شاه فرمانروا، جهان انجمن شد بر آن تخت او، شگفتی فرومانده از بخت او ، به جمشید بر گوهر افشاندند، مر آن روز را روز نو خواندند، سر سال نو هرمز فرودین، بر آسوده از رنج روی زمین، بزرگان به شادی بیاراستند، می و جام و رامشگران خواستند، چنین جشن فرخ از آن روزگار، به ما ماند از آن خسروان یادگار.

جشن‌های دوره باستان عمدتا ریشه‌های اجتماعی دارند که هر چه جلو می‌آیند به آن شاخ و برگ‌های فرهنگی افزوده می‌شود، نوروز هم از همین جنس است. به عنوان مثال زمینی که در زمستان سخت و سرد است و با اعتدال بهاری جان دوباره می‌گیرد؛ در واقع اینجا به این تغییر ظاهری جسم و جان جهان، بار فرهنگی داده می‌شود و آن را نوزایی طبیعت توصیف می‌کنند.

نوروز در کل روز نوزایی طبیعت است و شب و روز مساوی‌اند، همچنان که سعدی هم در وصف بهار می‌گوید: بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار.

نوروز از ایران تا بین‌النهرین

نوروز جشنی پیشاآریایی است، بدین معنا که پیش از مهاجرت آریایی‌ها به این سرزمین، جشن نوروز در فلات ایران بزرگ شمرده می‌شده. حتی می‌توان نشانه‌هایی از نفوذ فرهنگی این جشن را در بین‌النهرین و تمدن سومر سراغ گرفت.

عید باززایی در واقع به دوموزی، خدای شهید شوندۀ سومری مربوط بوده است. این ایزد در پایان هر سال کشته و سر سال نو دوباره متولد می‌شد و زایش دوباره‌ی او را جشن می‌گرفتند، چون با زایش او گیاهان و دانه‌ها می‌روییدند. این جشن در واقع نشانه‌هایی از نوروز در خود دارد.

تمدن‌های بین‌النهرین شامل سومری، آکدی، بابلی، آشوری، کلدانی (بابلی جدید) هستند که به ترتیب در این منطقه به وجود آمده و حکومت تشکیل دادند. بین‌النهرینی‌ها حدود ۳ هزار سال در این منطقه تداوم داشتند. در هزاره سوم و اواخر هزاره چهارم ق.م، سومر در پایین دره بین‌النهرین قرار دارد. درباره‌ی منشا قوم سومر و تمدن سومر نظرات مختلفی مطرح است. در خصوص نحوه شکل‌گیری تمدن سومری اتفاق نظر وجود ندارد. گروهی از مورخین معتقدند که تمدن‌های قدیم سومری و ایلامی که در کنار یکدیگر هستند، منشا واحد دارند و محل اولیه‌شان منطقه‌ای در جنوب شرق ایران یعنی کوهستان‌های بلوچستان بوده. در مقابل اما ساموئل نواه کرامر (متولد ۱۸۹۷ و درگذشت ۱۹۹۰)، یکی از شرق‌شناسان آمریکایی و استاد آشورشناسی دانشگاه پنسیلوانیا و صاحب چندین اثر (الواح سومری، تاریخ با سومر آغاز می‌شود،…) درباره آشور و سومر و بین‌النهرین معتقد است تمدن را مهاجرانی از جنوب غربی ایران به جنوب بین‌النهرین آوردند. در واقع معتقد است تمدن در بین‌النهرین وجود نداشته، بلکه در ابتدا در جنوب غربی ایران، تمدن شکل گرفته و سپس از طریق مهاجرانی از جنوب غربی ایران، در جنوب بین‌النهرین تمدن شکل گرفته.

به هر روی سومریان که جشن سال نو را برپا می‌داشتند، ریشه و اصالت‌شان به فلات ایران باز می‌گردد.

نوروز هشتم مهرماه سال ۱۳۸۸ در یونسکو ثبت شد. ایران پرونده این آیین باستانی را مشترک با جمهوری آذربایجان، هند، قرقیزستان، پاکستان، ترکیه و ازبکستان ثبت کرد و در آذرماه سال ۱۳۹۵ نام افغانستان، عراق، قزاقستان، تاجیکستان و ترکمنستان نیز به این پرونده اضافه شد و نوروز به نام ۱۲ ملیت ثبت جهانی شد.

دیدگاه