کشف درهای سنگی متعلق به استودان‌های زرتشتی در فارس

  • 14 شهریور 1401 - 15:44
کشف درهای سنگی متعلق به استودان‌های زرتشتی در فارس

بر اساس یافته‌های جدید این احتمال داده شده که استودان‌های تاقچه‌ای نیز دارای درب سنگی بوده‌اند که متناسب با دهانه استودان و در راستای آن تراش می‌خوردند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از تدفین‌های دوره ساسانی که در اواخر این دوره به شکل فراگیر و بویژه در نواحی کوهستانی ایران رایج شد تاقچه‌های تراشیده شده در صخره‌های سنگی است که امروز به آن‌ها «استودان» گفته می‌شود.

این فضاها چنان که از نام آن‌ها پیداست، جایگاهی برای انباشت استخوان مردگان و نگهداری آن‌ها در دل صخره‌ها بوده است. بهدینان زرتشتی در دوره ساسانی بر این باور بودند که چون جان از بدن رها گردد، پیکر آدمی پس از مرگ، نجس (نسو) می‌باشد، زیرا دیوی اهریمنی به تن مرده تازش می‌آورد، از اینرو بازماندگان کوشش فراوان داشتند تا هر گونه پلیدی را از کالبد دور نمایند و پیکر مردگان خود را هر چه زودتر دفن کنند. 

ابوالحسن نجف زاده اتابکی (پژوهشگر) در این باره گفت: به هنگام مرگ یک فرد زرتشتی در دوره ساسانی، بازماندگان، نخست پیرامون شخص درگذشته شیاری می‌کشیدند. آنکاه سگی را برای مراسم «سگدید» به بالین او می‌آوردند چون بر این باور بودند نگاه سگ پاک کننده است و باعث راندن دیو «دروج» از پیکر مرده می‌شود، سپس او را در (گاهان) تابوت آهنی می‌گذارند و در حالی که «نسوسالاران» (حمل کنندگان پیکر مرده) با ریسمانی بهم پیوند داده می‌شدند، پیکر مرده را در مکانی پاک بنام «کته» می‌نهادند و پس از مراسم «سیج» همپرسگی و خواندن نخستین سروده‌های گات «اهوناویتی» (Ahanavaiti) و مراسم دوباره «سگ دید»، او را به سوی «دخمه دادگاه» می‌برند تا در این مکان که بر فراز کوهستان و در فضایی آزاد و روباز فراهم می‌شد، پرندگان لاشخور و حیوانات درنده، استخوان‌های شخص درگذشته را از گوشت تهی کنند. پس از تهی شدن استخوان از گوشت، مراسم «خورشید نگرشن» یعنی تابیدن نور خورشید و پاک نمودن استخوان‌های بوسیله ذرات خورشید شکل می‌گرفت. همه این کردارها بدین خاطر بود که عناصر مقدس دین زرتشتی چون خاک، آب، گیاه، آتش و دیگر عناصر بوسیله پیکر شخص درگذشته آلوده نگردد.

اتابکی افزود بازماندگان دین بهی زرتشتی در دوره ساسانی به چند دلیل پیکر مردگان خود را در خاک دفن نمی‌کردند؛ نخست آنکه پیروان دین بهی بر این باور بودند که چون فضای درون خاک دنیایی تاریک، دوزخی، اهریمنی و راکد است، ایشان از دفن مردگان خویش در درون خاک خودداری می‌کردند. افزون بر آن، پیروان دین بهی بر این باور بودند که روان انسان درگذشته «گذر وار» و بوسیله پرتوهای نور خورشید به عالم بالا صعود می‌کند از اینرو گذاشتن پیکر درگذشتگان در خاک نه تنها باعث می‌گردید دیو «نسو» خاک مقدس را آلوده کند، بلکه کالبد شخص درگذشته در جایی تاریک و اهریمنی آرام می‌گرفت و روان وی نمی‌توانست به عالم بالا صعود نماید. 

او یادآور شد: پس این مراسم اولیه، «استخوان‌های شخص درگذشته» را جمع آوری می‌کردند و در گور یا جایگاه تدفین که با توجه به ساختار آن‌ها به نام‌هایی چون «استودان»، «گور حفره سنگی»، «میل گور»، «گور توده سنگی»، «دخمک»، «گور هاونی» و… می‌گذارند که هیچ گونه تماسی با خاک یا عناصر مقدس دیگر نداشته باشد.

اتابکی در ادامه خاطرنشان کرد: به هنگام بررسی در ارتفاعات کوهستانی شهر استخر در کنار دو استودان، یک قطعه سنگ که از دو جهت تراش خورده بود، توجه ما را به خود جلب نمود و پس از کمی کنکاش توانستیم قطعات دیگری را نیز پیدا کنیم که با کنار هم گذاشتن این قطعات پی بردیم که این سنگ‌ها روزگاری درب استودان‌های کنار آن‌ها بوده است. زیرا از نظر ابعاد، ضخامت، اندازه و مهم‌تر از همه نوع تراش، تطابق تمام با دهانه استودان‌های حجاری شده در کمرکش صخره داشتند.

او اذعان داشت: تاکنون در هیچ یک از منابع باستان‌شناسی گزارشی مبنی بر وجود درب استودان‌ها در دشت مرودشت گزارش نشده و همواره برای سیاحان و باستان‌شناسان (با وجود شیارها و نشانه‌های حجاری دیگر) این سوال وجود داشت که آیا درب این استودان‌ها به وسیله سنگ پوشیده می‌شده یا از ملاطی همچون ساروج؟ پیدا شدن این درب استودان‌ها که یک کشف بزرگ تاریخی در نوع خود شمرده می‌شود اکنون این دیدگاه بر ما روشن شد که افزون بر گورهای حفره سنگی و دخمک‌های کوچک (در دوره ساسانی)، استودان‌های تاقچه‌ای نیز  احتمالا دارای درب سنگی بوده‌اند که متناسب با دهانه استودان و در راستای آن تراش می‌خوردند.

این پژوهشگر یادآور شد: از آنجا که این قطعات سنگی از موارد نادر و دارای ارزش بسیار از دیدگاه باستان‌شناسی هستند، داده‌های آن در اختیار میراث فرهنگی و صنایع دستی شهرستان مرودشت قرار داده می‌شود تا نسبت به نگهداری و حفاظت این یافته‌های ارزشمند، اقدامات لازم صورت گیرد.

دیدگاه