کاری که نظامی در «لیلی و مجنون» کرده

  • 23 اسفند 1400 - 15:34
کاری که نظامی در «لیلی و مجنون» کرده

سعید شفیعیون از روند شکل‌گیری «لیلی و مجنون» توسط نظامی می‌گوید و معتقد است نظامی در این اثر کاری کرده کارستان.

این پژوهشگر و استاد دانشگاه در گفت‌وگو با ایسنا درباره «لیلی و مجنون» و این‌که این قصه را بیشتر به صورت شفاهی شنیده‌ایم تا از زبان نظامی و دلیل مجهور بودن این شاعر در زبان فارسی، می‌گوید: گاه افسانه یا قصه‌ای به اصطلاح متکثر است و به صورت شایعی این و آن‌ور شنیده می‌شود که بیرون از ادبیات قرار دارد و یا اگر هم در ادبیات باشد به صورت پراکنده، متفرق و متشتت این‌ور و آن‌ور روایت شده است. مانند این است که چیزی موجود باشد اما به شکل متحد و فرم کمال‌یافته‌ای وجود نداشته باشد، در این موارد اگر قرعه به نام یک ‌شاعر درست و حسابی بخورد که مسئولیت این پردازش را برعهده بگیرد، همه آن سوابق محو می‌شود و اصلی‌ترین سند و صورت روایت و پرداخت به نام آن شاعر برجسته می‌خورد. این را درباره «شاهنامه» فردوسی داریم؛ روایت‌هایی که به دست فردوسی رسیده، چه «شاهنامه ابومنصوری» و دیگر روایت‌های پراکنده‌ای که این‌ور و ‌آن‌ور بوده و شاید در منظومه‌هایی که به دست ما نرسیده، سوابق مکتوب داشته و وجود نداشته و دقیقی هم به آن‌ها پرداخته اما نصفه و نیمه. به هر حال قرعه به نام شاعر بزرگی می‌خورد و آن‌ شاعر هم متعهد به انجام آن می‌شود، گاه این تعهد، تعهد درونی است و یا تعهد بیرونی است و پادشاهی آن را می‌خواهد.

او ادامه می‌دهد:  در خصوص نظامی می‌دانیم، او به عنوان جانشین و پیرو فردوسی، به نظم کردن داستان‌ها و  روایت‌های برجسته تاریخی علاقه‌ داشته و افسانه‌پردازی جزو اصلیت شاعری نظامی است. از نظامی چند غزل و چند قصیده وجود دارد که مشخص نیست انتساب آن‌ها به او چقدر صحیح باشد. البته در نظر بگیرید شاعری که در چهل‌سالگی  مثنوی بسیار محکم «مخزن‌الاسرار» را می‌گوید و بعد «خسرو و شیرین» و… نشان‌دهنده این است که او به مرتبه‌ای از شاعری رسیده  و بعد به این‌ها پرداخته اما چون عزمش بر ساخت و پرداخت روایت داستانی بوده، بر روی آن‌ها تمرکز بیشتری داشته و آثارش در این حوزه به اهتمام خود او، حامیان حاکمیت آن روزگار و مردمانش و مخاطبانش برای آیندگان حفظ شده است.

شفیعیون سپس می‌گوید: این مقدمه را از این باب گفتم که «لیلی و مجنون» یک داستان عربی است که اساسش عشق عذری و بادیه‌ای بوده. البته در ادبیات عرب، داستان «لیلی و مجنون» خیلی از دیرتر از معاشیق شعر و ادب وجود پیدا می‌کند، در واقع تا قرن چهار هجری هنوز داستان «لیلی و مجنون» در خود فرهنگ و ادبیات عرب ظهور و بروزی نداشته و مثال بیشتر عاشق و معشوق‌ها از دیگرها بوده از «جمیل» و «حسنیه» و … . نظامی این‌طور گفته که بعد از منظومه «خسرو و شیرین» از سمت ابوالمظفر اخستان بن منوچهر شروان‌شاه به او تکلیف شده که آن را به نظم دربیاورد. به گفته خود نظامی، او با سختی می‌پذیرد زیرا داستان، داستان غم‌باری بوده و حال و هوایش با «خسرو و شیرین» که داستان قهرمان‌های تاریخی و باشکوه در آن جلال و جبروت سلطنت امپراطوری زندگی می‌کنند، قابل قیاس نبوده است، این داستان در بخشی از بیابان عربستان اتفاق می‌افتد. اما چیزی که محققان آن را کم دیده و متوجه آن نشده‌اند این است که اگر نظامی در این‌جا از سختی گفتن این منظومه می‌گوید و از چنین نادلخوشی‌ای حرف می‌زند، برای این است که بگوید، این کار، کار سختی بوده و کسی جرأت نکرده سراغ این داستان برود، حالا من به درخواست پادشاه و اصرار پسرم که این داستان را به نظم بیاورم، این کار را انجام می‌دهم و چنان می‌کنم که کس دیگری این توانایی را نداشته باشد و همین هم شد، به گونه‌ای که اولین بار داستان عشق «لیلی و مجنون» در زبان فارسی و توسط نظامی عرضه می‌شود.

این نظامی‌پژوه در ادامه تصریح می‌کند: حتی خود عرب‌ها هم این داستان را به این صورت واحد و با این هنر شعر و شاعری نداشتند. این منظومه، بعدها اساس منظومه‌پردازی‌های عاشقانه اغلب ملل می‌شود. در خصوص همه منظومه‌هایی که نظامی سروده، هیچ حرفی نیست و همه به نهایت و در سطح عالی‌ای قرار دارند، اما در خصوص «لیلی و مجنون» که آن بی‌مهری هم شده باید گفت، نظامی در این منظومه کاری کرده کارستان؛ او داستان پراکنده و به‌هم‌ریخته‌ای را که در یک فرهنگ دیگر قرار دارد، به ادبیات ما می‌آورد و به بهترین صورت پرداخته است و به آن بار عرفانی ‌هم می‌دهد، بعدها این داستان در داستان‌های عرفانی و  تفکر عرفانی نفوذ پیدا می‌کند. می‌خواهم بگویم کارِ کارستان نظامی با همه کم‌حجمی و ناله‌ای که نظامی در ابتدای داستان می‌کند، «لیلی و مجنون» است. اما متأسفانه این داستان را نادیده گرفته و حتی شروع به دست‌اندازی این عشق کردند، این‌که مجنون آدم دیوانه‌ای بوده است، در ادبیات عرب هم همین است و دلیل این‌که پدر لیلی دخترش را به قیس نمی‌دهد، این است که می‌گوید تو دیوانه‌ای و آبروی ما را می‌بری، حتی محققان ما هم این داستان را تخطئه کرده و گفته‌اند شاید ضعیف‌ترین کار نظامی باشد.  اما از منظری این داستان یکی از برگ‌های زرین نظامی در ادبیات جهان است، رومئو و ژولیت هم بعد داستان «لیلی و مجنون» پدید آمد و جهانی شد. احمد شوقی و دیگران، در اوخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ دوباره این داستان را در زبان فارسی و فرهنگ و ادبیات عرب به این شکل مطرح کردند.

شفیعیون درباره تلاش جمهوری آذربایجان برای مصادره نظامی و این‌که ما چه رفتاری می‌توانیم در قبال این موضوع داشته باشیم، اظهار می‌کند: این کشورهای تازه استقلال‌یافته؛ کشورهایی که یک زمانی حتی به لحاظ جغرافیایی جزو ایران بودند، بعد جدا شدند اما کماکان جزو ایران فرهنگی به حساب می‌آمدند، بعدها در ضمن حکومت شوروی و فرهنگ کمونیستی قرار گرفتند و بعد از فروپاشی شوروی استقلال پیدا کردند اما بعد از استقلال یک نوع احساس واگسیختگی  پیدا کردند، به دنبال یک‌نوع فرهنگ‌سازی و به نوعی هویت‌پردازی رفتند، هر کشور دیگری هم بود این کار را می‌کرد، یکی از موهبت‌هایی که  خداوند به لحاظ جغرافیای به آن‌ها داده، این است که نظامی بزرگ در شهر گنجه زندگی می‌کرده است. اما این مشکل برای آن‌ها از جایی شروع شد که با خود گفتند، این آدم برای گنجه بوده و نباید به ما تعلقی داشته باشد و یکی از ویژگی‌های ما در آن حضور داشته باشد. آن‌ها زبان‌شان ترکی است و به دنبال شکل‌گیری آذربایجان بزرگ هستند. حقیقت این است که این مرد برای گنجه بوده و افتخار این‌که همشهری آن‌ها بوده، چیز غیرحقیقی‌ای نیست اما این موضوع در تباین با آن جایگاه نظامی به عنوان شاعر بزرگ فارسی که ایرانی (ایران آن روزگار و ایران فرهنگی امروز) بوده، به خاطر تزاحم‌های فکری سیاسی آن دچار این اشکال شدند، مرتبا سراغ هویت‌سازی رفتند و هی راه را کج رفتند، هرچه جلو رفتند، خنده‌دارتر و مضحک‌تر شد تا جایی‌که بیایند در روز روشن حرف‌های غیرصوابی بزنند و شعرهای فارسی را بتراشند، شاعر ترک دیگری پیدا کنند که آن هم نظامی بوده که چهار قرن بعد از نظامی بود، یا بگویند شعرهای فارسی نظامی برای کس دیگری بوده یا ترجمه‌ از شعرهای او بوده و شعرهای ترکی از بین رفته است. دروغ، دروغ می‌آورد، این دروغ‌ها بزرگ‌تر و مسخره‌تر شد. فرض کنید یکی آمد و منظومه ترکی «خسرو و شیرین» را پیدا کرد، در حالی که ترجمه و نظیره کار نظامی بوده است. فرض کنید این را نظامی گفته، «خسرو و شیرین» را چه می‌کنید؟ خسرو پادشاه ایران بوده، این عشق و شخصیت‌ها ایرانی است، با این موضوع چه کار خواهید کرد؟

 او ادامه می‌دهد: جز این‌که نصحیت کنیم و بگوییم این حرف‌ها نیست و ما برادریم، یک زمانی همه با هم بودیم و الان جدا شده‌ایم و باید سابقه فرهنگی‌مان را قدر بدانیم، اگر نظامی در گنجه نبود، شاید به این جایگاه فکری و فرهنگی نمی‌رسید، حال و هوای شهر شما نظامی را کمک کرده و نباید بر سر مسائل افتراقی بایستیم، کار بعدی‌ای که بایستی بکنیم این است که از خوش حادثه زبان و ادبیات ما فارسی است، اما چرا این شاعر بزرگ را به هیچ گرفتیم و انگار نه انگار که چنین سرمایه بزرگی در فرهنگ و ادبیات ماست؟ ما واقعا چقدر با نظامی مأنوس هستیم؟ متأسفانه مانند بقیه چیزها اسمش هست اما هیچ علاقه‌ و همتی درباره آن وجود ندارد. محققان ما بایستی بیشتر به نظامی بپردازند و از زوایا و ابعاد مختلف مردم ما باید بیشتر با نظامی و داستان‌های نظامی و اشعار او آشنا باشند. این وظیفه اهل فرهنگ  است و باید ببینند با چه روش‌های مختلفی می‌توانند این شاعر را آشناتر کنند. نظامی شاعر دیرآشنایی است و منظومه‌های جذابی دارد و از رمان‌های کهن ما همین‌ها بوده است و مردم تا همین ۱۰۰ سال پیش در ایل‌های بختیاری برای یکدیگر می‌خواندند اما گسست فرهنگی‌ای پیدا شده و در واقع ما را جدا کردند. باید برگردیم و همه تلاش کنیم نظامی را از پستوها و نهان‌خانه‌ها فرهنگی بیرون بکشیم.  همین روزی که روز نظامی است و پیش از  عید است باعث شود سال‌مان را بسازیم و در نوروز به نظامی و نظامی‌خوانی بپردازیم. داستان‌های او جذاب و آسان و قابل فهم است. و به هر حال هر چیز حسابی‌ای مقداری تلاش می‌خواهد و اگر می‌خواهید چیز خوب و اصیلی داشته باشید، باید برایش وقت بگذارید و تلاش کنید.

دیدگاه