به پیشواز نوروز یا آفرینش جهان هستی

  • 05 فروردین 1402 - 9:46
به پیشواز نوروز یا آفرینش جهان هستی

علیرضا عسکری چاوردی، مدیرپایگاه میراث جهانی منظر باستان‌شناسی ساسانی فارس: فیروزآباد و سروستان

نوروز سرتاسر معرفت و هستی‌شناسی جهان ایرانی است. نوروز در اندیشه ایرانیان بر بنیاد نجومی، طبیعی، عرفی و مذهبی بناشده است و درک آن نیز بر تفسیر همین مبانی معرفتی استوارشده است.

در بنیاد نجومی در تقویم ایرانی، روز اهورامزدا (روز اول هرماه ایرانی) از ماه فروردین روز سال نو است؛ یعنی سال ایرانی بانام خدا آغاز می‌شود. جهان در اعتدال آفریده می‌شود و آغاز نوروز با روز اعتدال بهاری همخوانی دارد (روزی که خورشید وارد درجه اول از برج حَمَل می‌شود). نوروز، در حقیقت جشن آغاز بهار است، یعنی زمانی که خورشید دوباره شروع به کسب قدرت نموده و بر سرما و تاریکی زمستان غلبه می‌نماید و در طبیعت رشد، انرژی و نشاط برپا می‌شود. نوروز آئینی سرتاسر معنوی است و سرتاسر آن نماد آفرینش جهان تا سعادت ابدی انسان است به همین دلیل نوروز مساعدتی در جهت ایمان و رشد معنوی در طریقت است. از زایش زمین در پایان سال ایرانی یعنی زایش طبیعت که بهار با آن آغاز می‌شود و نماد آئینی آن سپندارمذ یعنی اسفندماه ایزد مادر زمین وزندگی است تا اندیشه بازگشت فروهرها یعنی ارواح درگذشتگان به خانه‌ها در آغاز سال نو، نمایش سمبل‌های هفت امشاسپند یعنی هفت‌سین در هفت مرحله از آفرینش جهان، دوره دوازده هزار سال آفرینش جهان یعنی دوازده روز نوروز که سرانجام در پایان دوره آفرینش، موعود در سیزدهمین روز فرا خواهد رسید، همه‌چیز برگرفته از درک بنیادین معرفت و اندیشه جهان ایرانی از خلقت و آفرینش جهان هستی است.

 نوروز بخش مهمی از ظرفیت فرهنگی کشور است زیرا نوروز در بستر طبیعت بر مبنای نظام عرفی، اعتقادی، گاه‌شماری شکل‌گرفته است و به‌مرورزمان به هویت میراث فرهنگی تبدیل‌شده است. از دیدگاه عرفی، مذهبی، گاه‌شماری و جشن طبیعت نوروز نماد آفرینش جهان یعنی آفرینش زمین، آسمان، آب، گیاهان، جانوران و انسان است. در حقیقت نوروز نماد آفرینش جهان است که پروردگار عالم آن را آفریده است و در بستر آن اندیشه‌های نو مردمان جهان در هر بهار درروند تحول و تکامل نظام‌های فرهنگی و اجتماعی همانند بهار طبیعت زنده و پویا می‌شود. نوروز پیش از دین زرتشت در نظام طبیعت بر مبنای گاه‌شماری و جشن طبیعت وجود داشته است و دین زرتشت چارچوب مذهبی خود را در ایران باستان بر آن استوار می‌سازد به‌گونه‌ای که نوروز در ایران باستان در دوره هخامنشی در شکل کلاسیک و تعریف‌شده‌ای از آئین‌ها، باورها و اعتقادات مذهبی در بستر گاه‌شماری زمان و سال نو ۳۶۵ روزی تعریف شد. بر مبنای همین اندیشه فلسفی در دوره باستان بزرگ‌ترین میراث اندیشه ایرانی یعنی تخت جمشید به‌عنوان نماد صلح آفریده می‌شود و اندیشه هویتی ایرانیان از جهان هستی یعنی نوروز بر آن استوار می‌شود. این اندیشه تاریخی در نسبت با گذشته خود در دوره هخامنشی در تخت جمشید برای پیوند بین فرهنگ‌ها و مردمان جهان باستان به نمایش گذاشته شد و در تداوم همین اندیشه معرفتی، آئین‌های فرهنگی امروزه نوروز به‌عنوان مجموعه‌ای از جشن طبیعت، آداب‌ورسوم سنّتی و میراث معنوی جامعه ایرانی در پیوند فرهنگی درون و برون سرزمینی ایران فرهنگی با همسایگان تعریف می‌شود و با این دیدگاه آفرینش جهان بر فلسفه پیدایش نوروز در این سرزمین‌ها به‌عنوان میراثی مشترک تفسیر و تبیین می‌شود.

ظرفیت نوروز در میراث فرهنگی ایران برای صلح و درک پیوندهای فرهنگی باستان با سایر ملّت‌ها ظرفیتی نهادینه‌شده است؛ زیرا نوروز درگذشته‌های تاریخی و در حیات فرهنگی اجتماعی مردمان خاورمیانه باستان وجود داشته است. تلاش برای درک گذشته و حفظ آداب‌ورسوم نشان می‌دهد جامعه ایرانی همواره در قرن معاصر تلاش می‌کند سنّت‌های خود را حفظ نماید. این سنّت‌ها ریشه در تاریخ دارد و وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایع‌دستی با رویکرد توسعه پایدار میراث فرهنگی با دیدگاهی علمی و شناخت‌شناسی در معرفی نوروز و برپائی آئین‌های نوروزی در پایگاه‌های میراث ملّی و جهانی در خدمت به صلح و پویایی درون سرزمینی و برون سرزمینی آینده‌ای روشن برای سرزمین ایران رقم خواهد زد.

دیدگاه