دکتر پریسا پورمحمدی، باستانشناس: باستانشناسی رشته علمی جالبتوجه و پرهیجانی است، چون همه دگرگونیهای مربوط به انسان و جوامع انسانی را در گذر زمان بررسی و مطالعه میکند. آنچنانکه گوته میگوید «کسی که توان دیدن سههزار سال تاریخ را ندارد، باید در تاریکی درجا بزند و فقط در مرز و محدوده مرزهای مکانی و زمانی خود زندگی کند».
اینگونه است که باستانشناسی دیدگاه جهانشمولتری به انسان میدهد؛ نوعی واشکافی ژرف گذشته و توان ترسیم الگویی برای زندگی آینده. در اینجا کار باستانشناسی و تاریخ و سایر دانشهایی که امروزه در خدمت دانش باستانشناسی هستند، از جمله علوم کامپیوتر و روشهای علمی و فناوریهای جدید که به کمک باستانشناسی آمدهاند، این است که با بازسازی شیوههای زندگی قدیمیترین انسانها، به بررسی و ثبتِ شماری از کهنترین نمونههای هنر و فناوریهای بشری در جهان بپردازند.
در هر جامعهای با هر سنت و آیینی گونهای از اسطوره هستی و آفرینش وجود دارد که نشاندهنده علائم و نیاز بشر به دانستن پیشینه تاریخی خود است که از احساسات عمیق انسان نسبت به گذشته خود نشئت میگیرد. بر اساس اسطورهها هستی انسان تغییرناپذیر است و نسلهای گذشته و آینده در نحوه جریان زندگی امروز نقش دارند که نشاندهنده اهمیت و جایگاه مطالعه تطور و دگرگونی زندگی انسان در طول تاریخ بوده است. پس مطالعه و بررسی میراثفرهنگی جمعی بشریت کار باستانشناس است و هدف آن پاسخ به این پرسش است که چرا انسانها از جهات زیستشناختی و فرهنگی تفاوت دارند، چرا از عدهای از مردم رشد کرده و به درجه اشتهار رسیدهاند ولی برخی جوامع بدون اینکه حتی اثری از خود بهجای بگذارند، ناپدید شدهاند و در وادی ابهام و خاموشی فرورفتهاند و بالاخره نتایجی که باستانشناسان با استفاده از روشهای علمی و نظاممند به دست میآورند، پاسخگوی نیاز بشر امروزه و پرسشهایی است که مدتها بیجواب مانده بوده است.
هدف علم باستانشناسی یافتن گمشدهها، روشنکردن تاریکیها و پاسخ به چراها و چگونگیهای بیجواب است، برای نمونه چرا و چگونه تمدنهای بشری به وجود آمدهاند و کاخها و معابد بزرگ، چرا و چگونه ساخته شدهاند؟ بشر در دوران غارنشینی و پیش از تاریخ چگونه در غارها زندگی میکرده یا غذای خود را چگونه فراهم میکرده؟ چطور به منابع و معادن زمین دستیافته و چگونه فلزات را ذوب کرده است. هدف دانش باستانشناسی بررسی زندگی انسان گذشته و تصحیح اشتباههای تاریخ است. با کمک این علم میتوان معماهای تاریخ را حل کرد و به تکمیل مدارک تاریخی پرداخت. نیاز جامعه به هر دانشی سبب پیدایش آن میشود، زیرا میدانیم روزی بشر بهطور ابتدایی زندگی میکرده و غذایش را از راه جمعآوری و سپس شکار حیوانات تأمین میکرده و سپس آتش را کشف کرده و از خوردن گوشت خام دست کشیده، به فن سفالگری پرداخته و همچنین خط را اختراع کرده است، در زمانی دیگر خانه ساخته و از درون غارها بیرونآمده و بعدها شروع به کشت و کشاورزی کرده و به اهلیکردن دامها پرداخته است. پس آگاهی از تحولاتی که در طول زندگی بشر روی داده است، برای هر انسانی خالی از لطف نیست. به کمک علم باستانشناسی میتوان درستی یا نادرستی مطالب تاریخی را سنجید. جالب است بدانیم تا پیش از قرن نوزدهم میلادی، باستانشناسی بیشتر جنبه عتیقهفروشی داشت و هدف کاوشگران زمین فقط سود مادی بود و در نتیجه حفاران غیرمجاز خسارات جبرانناپذیری را به آثار هنری باارزش و مکانهای باستانی وارد کردند. اما سرانجام جهانگردان اروپایی به این فکر افتادند که راه علمیتری را برای دستیابی به آثار هنری و عتیقه پیدا کنند. از سوی دیگر مشاهده مجموعههای هنری در کشورهای گوناگون اروپایی، دانشمندان و علاقهمندان به هنر و زیباییشناسی و باستانشناسی را واداشت که درباره تمدنهای بزرگ باستانی بررسیهایی را شروع کنند. پس از این حرکت، آگاهی در مورد روشهای باستانشناسی گسترش یافت و باستانشناسی بهعنوان یکی از رشتههای علوم انسانی در جهان شناخته شد. تحقیقات باستانشناسی و مسافرت جهانگردان به مشرقزمین در قرن ۱۸ باعث شد که مردم اروپا با هنر و معماری شرقی کاملا آشنا شوند (هرچند این امر باعث شد یافتههای زیبا و هنری این دانشمندان به موزههای کشور خودشان راه یابد) و بهمرور دانشمندان دیگر رشتهها هم به یاری علم باستانشناسی آمدند و برای کشف وضعیت تمدن بشر در دوران کهن همراه با دانشمندان باستانشناس بهصورت علمی شروع به بررسیهایی در زمینه طبقهبندی، لایهنگاری، تاریخگذاری و سایر علوم کردند. بهطوریکه در فاصله بین جنگ اول و دوم جهانی باستانشناسان دنیا کاوشهای درخشانی را در مشرقزمین انجام دادند که بهجرئت میتوان گفت این دوره پرثمرترین دوره تاریخ و باستانشناسی در کشورهای صاحب آثار بوده است.
منبع: روزنامه شرق