احمد زیدآبادی
تحلیلگر
خبرگزاری رویترز به نقل از یک مقام بلندپایۀ وزارت خارجۀ آمریکا گزارش داده است که آن کشور خواهان به صفر رسیدن صادرات نفت ایران تا ماه نوامبر است.
طبعاً میتوان گفت که مشتریان نفت ایران همگی گوش به فرمان ترامپ نیستند که فوری دست به کار توقف کامل خرید نفت از ایران شوند؛ اما در عین حال، قاطعیت و بی ملاحظگی دولت ترامپ برای پیشبرد سیاستهای بینالمللی خود نیز، موضوعی نیست که بتوان نادیده گرفت و یا کم اهمیت شمرد. قاعدتاً صادرات نفت ایران به صفر نخواهد رسید؛ اما به نظر میرسد که تا آن اندازه کاهش خواهد یافت که دولت و ملت را در تنگنای شدید قرار دهد.
از آنجا که تصمیم گیران اصلی کشور، در حال حاضر بنای گشودن راهی از طریق مذاکره با آمریکا برای حل بحران را ندارند، دست کم لازم است که خود را برای شرایط روزهای سخت آماده کنند. به هر حال، این احتمال وجود دارد که کشور ما بر اثر تحریم های روز افزون مجبور به تحمل شرایط “نفت در برابر غذا و دارو” شود؛ شرایطی که ادارۀ آن از هر کس بخصوص از مدیریتهای کنونی برنمیآید.
شرایط نفت در برابر غذا، نوعی اقتصاد ریاضتی و سیستم کوپنی است که مدیریت آن نیاز به تجربه دارد. در ایران تنها دولتی که تا اندازهای این تجربه را پشت سر گذاشته و به نسبت هم موفق عمل کرده است؛ دولت میرحسین موسوی است. میرحسین اما اکنون در حصر است و یاران نزدیکاش در ادارۀ اقتصاد کوپنی مانند بهزاد نبوی و حسن عابدی جعفری نیز در انزوای ناخواسته به سر میبرند.
اگر حکومت در پی توزیع عادلانهتر کالاهای حیاتی در شرایط کمبود آنان در بازار در وضعیت تشدید تحریم هاست و در عین حال، نسبت به سوء تغذیۀ طبقات پایین جامعه و فرزندان آنها نگران است؛ به نظرم عاقلانهترین کار، درخواست از میرحسین و تیم او برای کمک به مدیریت شرایط دشوار پیش رو از طریق برقراری سیستم کوپنی است.
البته نمی دانم که آیا میرحسین چنین درخواستی را می پذیرد یا خیر و یا اینکه اصولاً ایدۀ احیای سیستم کوپنی را با نوع الگوی مصرفی که در تمام سطوح جامعه گسترش یافته است؛ در شرایط کنونی عملی میداند یا نه؟