فرشید ذاکری
موزیسین
آیین خنیاگری، شاخصترین چهرهی ارائهی موسیقی در ایران قدیم و تمامی تمدنهای کهن بوده که برای هر موضوع شاخصی، الحان و نغمههایی در موسیقی وجود داشته است. در تمام فرهنگهای کهن، موسیقی موضوعیت خاصی داشته و مردم در تمام عرصههای زندگی مادی و معنوی با موسیقی پیوند داشتهاند. خنیاگران فقط به اجرای موسیقی نمیپرداختند بلکه هدایت روحی و معنوی مردم را برعهده داشتند، آنها حافظان و راویان سنتهای شفاهی، ملی و مذهبی بودند. در قالب روایتهای خنیاگران بود که اساطیر از نسلی به نسل دیگر منتقل میشدند. خنیاگران دارای خصوصیات و قابلیتهای بارزی بودند که اهمیت و اعتبار بالایی داشتند، از این رو طبیعی است که جشن نوروز به عنوان یکی از رویدادهای مهم سالیانه در زندگی مردم ایران ارتباطی ناگسستنی با موسیقی داشته باشد.
نوروز یک آیین است، تجدید خاطرهای ست از اعتقادات کهن یک ملت و نمایشی از گسترهی ارتباطی انسان و طبیعت. نوروز از برجستهترین جشنهای بهاری جهان بوده که از جلوههای مشخص روح ایرانی است که با ماه فروردین آغاز میشود.
ارتباط جشن نوروز با موسیقی را میتوان در چند دسته تقسیم کرد:
-موسیقی مذهبی زرتشتی در قرائت اوستا در نوروز، جشن فروردینگان و جشن فرودگ
-نوروز خوانی در قالبهای بسیار متنوع در بسیار نواحی ایران
-حضور عناوینی مانند نوروز خارا، نوروز عجم، نوروز عرب و … در ردیف دستگاهی موسیقی ایران
-ارتباط موسیقی با مراسمهایی چون میرنوروزی، جشن سوری، کوسه برنشین، آتش افروز و …
بنا به اعتقادات نیاکان ما، فرودین ویژهی فَروَهرهاست که تمثیلی از همهی عناصر آفرینشاند، ارواح نیک درگذشتگاناند و با مظاهر زشتی و پلیدی در ستیز. بر اساس گاه شماری ایران مزدایی، روز اول فروردین، روز اول اورمزد است و روز خداوند. شماری از خانوادههای زرتشتی هنوز هم جشن فروردینگان و فرودگ را برگزار میکنند، در این مراسم موبدان با آهنگی موزون و مشخص اوستا میخوانند.
فرشید ذاکری، موزیسین و مدرس تار و سه تار
نوروز چنان برای ایرانیان اهمیت و اعتبار داشت که بسیاری وقایع مهم تاریخی را مقارن با نوروز میپنداشتند از جمله تقارن نوروز با زادروز زرتشت و حتا برخی وقایع مهم اسلامی از جمله بعثت پیامبر (ص) و آغاز خلافت امام علی (ع).
با نگاه به سنتهای قدیم ایرانیان درمی یابیم در گذشته جشنهای فراوانی برگزار میشده که کثرت جشنها به دلیل یادآوری وقایع مهم زندگانی معنوی و باورهای دینی بوده است و هم امکانی برای نزدیکی انسانها.
در ایران پس از اسلام جشن نوروز تا حدودی در دورهی خلفای اموی محدود شد اما از دورهی خلفای عباسی با نفوذ خاندانهای ایرانی در دستگاه خلافت، جشن نوروز و بسیاری از سنتهای ایرانیان رواج مجدد یافت. با ورود اسلام به ایران سنت خنیاگری که پیش از آن حوزههای مختلفی را در بر میگرفت شاخه شاخه شد. گروهی از خنیاگران به نقل روایت اساطیر ملی و حماسهها پرداختند که نقالها و شاهنامه خوانها و بیت خوانهای کردستان و شعر خوانهای مازنداران و …. را شامل میشود. گروهی روایت و حماسههای مذهبی اسلام را نقل میکردند که مصیبت خوان، مرثیه خوان و تعزیه خوانها هستند و گروهی دیگر که به نقل روایتهای عاشقانه و غنایی میپرداختند که به آنها قوال می گویند.
در این میان موسیقی دانانی هستند که به تنهایی بخش قابل توجهی از سنت خنیاگری را به دوش کشیدند که عاشیقهای آذربایجان، بخشیهای ترکمن صحرا و شمال خراسان، عاشقهای قشقایی و شائرهای بلوچستان از آن دسته هستند. گروه دیگری نیز بودند که محدودهی عملکردشان از گروههای یاد شده کمتر است که همان نوروزخوان ها و بهارخوان ها هستند. پس سنت خنیاگری با اسطورهها و آیینها و شئون مختلف مردم پیوند داشته و با آیین و رویداد بزرگی چون نوروز عجین بوده است و از دیرباز شاخهای از سنت خنیاگری به طور مستقل به نوروز پرداخته است.
از آیینهای کهن ایرانی که تا چند دههی پیش به طور گستردهای در بسیاری از نواحی ایران رواج داشت، نوروزخوانی یا بهارخوانی است که به ویژه در البرز شمالی و جنوبی (مازنداران، گیلان، دیلمان، تالش و طالقان) برگزار میشده است که امروز نیز بسیار پراکنده در روستاهای نواحی دوردست یاد شده مشاهده میشود. گمان میرود در قبل از اسلام مضمون این آیین توصیف طبیعت و بشارت بهار، در ستایش اهورامزدا، مدح شاهان، بزرگان و مردم گشاده دست و خوشرو بوده است و پس از اسلام به ویژه از دوران صفوی مضامین خود را با روایات و احادیث اسلامی منطبق کرده و ادامه حیات داده است.
نوروزخوان ها خنیاگران بی نام و نشانی بودند که از حدود پانزده روز مانده به نوروز بر در هر خانهای آمدن بهار را با شعر و آواز نوید میدادند و اغلب مایل نبودند محل سکونتشان شناسایی شود و به همین دلیل در مناطقی دور از سکونتشان به نوروزخوانی میپرداختند. ویژگی مهم نوروزخوان ها مانند همه خنیاگران، بداهه سرایی و حافظهی قوی شعری بوده است.
نوروزخوان اغلب در بخش اول، ستایش خداوند و مدح پیامبر (ص) داشته و پس از آن به توصیف امامان میپردازد و گاهی در پایان این بخش روایتها و داستانهایی مانند قصه آدم وحوا، حضرت ابراهیم و.. استفاده میکند. در بخش بعد، توصیف بهار و نوروز در نوروزخوانی انجام گرفته و در بخش پایان نوروز خوان در توصیف صاحب خانه بداهه سرایی میکند که انعام گیری یا خلعت گیری در این مرحله انجام میشود که نوروزخوان در صورت دریافت انعام قابل توجه، صاحب خانه را بزرگ جلوه و در غیر اینصورت او را با شدت به هجو میکشد.
نوروزخوانی یک موسیقی صرفاً آوازی است که نغمههای بسیار ساده و روان را شامل میشود که علاوه بر اینکه نوروزخوان ها مردمان عادی روستا بودند، مخاطبان اصلی نوروزخوانی هم مردمان عادی و ساده روستا بودند. جملههای موسیقی غالباً کوتاهاند و دامنهی صوتی آنها معمولاً از یک دانگ فراتر نمیرود.
توصیف بهار و نوروز در برخی از نواحی ایران که آیین نوروزخوانی به صورت بالا متداول نبوده، بیشتر در قالب ترانه صورت میگرفته است و چون بیشتر این ترانهها توسط خنیاگران حرفهای اجرا میشده از پیچیدگی بیشتری برخوردار است که اغلب توسط یک یا چند ساز در محل همراهی میشده است.
در ردیف دستگاهی موسیقی ایران چند گوشه تحت عنوان نوروز آمده است مانند نوروز عرب، نوروز صبا، نوروز خارا و …. که به عنوان یک رسم مربوط به نوروزخوانی نیامده است. البته آنچه مسلم است این گوشهها بازمانده و تداوم یافتهی نمونههایی از موسیقی مقامی ایران است که ریشه در موسیقی پیش از خود و حتا پیش از اسلام دارند. در رسالهی موسیقی مقاصدالالحان از عبدالقادر مراغی در قرن نهم هجری، نامهای نوروزات، نوروز اصل، نوروز حجازی، نوروز خارا، نوروز عجم و نوروز عرب آمده است و یا در رسالهی جامع الالحان عبدالقادر نیز از نوروز، نوروز اصل، نوروز اصل صغیر، نوروز بیاتی، نوروز خارا، نوروز عجم، نوروز عرب و نوروز کبیر به عنوان الحان موسیقی دورهی مؤلف سخن به میان آمده است. در منظومهی خسرو و شیرین نظامی نیز در فصل باربد مطرب، ضمن بیان سی لحن موسیقی دوره ساسانی، از ساز نوروز یا باد نوروز (لحن نوزدهم) نام برده شده است.
از انواع دیگر ارتباط موسیقی با مراسم و آیین نوروزی، نمایشها و خرده نمایشهای منسوخ شدهای مانند کوسه برنشین، میرنوروزی، جشن سوری، آتش افروز و مراسم تکم چی ها و … است که میتوان در مجالی هرکدام را بررسی کرد. به عنوان مثال تکم چی ها یا عروسک گردانهای نوروزی، بشارت دهندگان بهار و نوروز در اردبیل و مشکین شهر بودند که با حرکت دادن تکم ها یا عروسکهای چوبی تزیین شده و خواندان آواز به نوروزخوانی میپرداختند. به نظر آنچه که در ایام نوروز به صورت حاجی فیروز میبینیم، میتواند شکل تغییر یافتهی آیین نوروزخوانی باشد، هرچند اصولن مقولهی سیاه بازی جدا از نوروزخوانی بوده است.
در پایان شاید ذکراین نکته قابل توجه باشد که موسیقیای که در دوران اخیر به نام موسیقی نوروز با سرنا و دهل اجرا میگردد و در مواردی به عنوان (مقام سال تحویل) نام نهادهاند، موسیقی بی کلام بختیاری است که در ایل بختیاری به عنوان موسیقی خبری کاربرد داشته است. معمولاً از سرنا و دهل در موسیقی اقوام برای خبر کردن مردم به جهت اتفاقات مهم استفاده میشده است.