مهتا بذرافکن
جامعه شناس
آقای زیباکلام در اردیبهشت ۹۴ در ویدئو یک مناظره با حسین اللهکرم عنوان کرد که «بودجه عفاف و حجاب ۶هزار میلیارد تومان بودجه محیط زیست ۱۷۴ میلیارد است». هر بیننده و شنونده ای از مقایسه این دو رقم شگفتزده میشود، به ویژه آنکه وقتی ذائقه جامعه نیز با آن مقایسه گردد.
این بازگویی بخشی از سه دهه تلاش برای جا انداختن حجاب اجباری است که اگر نسل به نسل که به پوششها نگاه کنیم، بیشتر و بیشتر به کم اثر بودن این نوع سیاستگذاریها پی برده و از خودمان میپرسیم چطور محیط زیست یک کشور که بقای قلمرویی ۸۰ میلیون نفری به نام ایران به آن وابسته است؛ در برابر یک عنصر فرهنگی – مذهبی که هنوز نتوانسته نسل جوان را اقناع کند، این همه مظلوم واقع شده است؟ سیاستگذاران فرهنگی به چه میاندیشند؟
اما ماجرا فقط این نیست. اگر شهروندان به عنوان حق شهروندی خود، از نهادهای مرتبط و مصرفکننده این بودجه بخواهند عملکردشان را شفافسازی نموده و پاسخ دهند که خروجی و دستاورد این سرمایهگذاری عظیم که با آن میشود ده ها هزار شغل ایجاد کرد دقیقا چه بوده است، چه پاسخی خواهند داشت و چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
بدیهی است که بسیاری از زنان ایران به حجاب معتقدند. زنان ایرانی به حجاب و پوشیدن اختیاری آن نه نقدی دارند و نه آن را چالش خود میدانند، بلکه آنچه که چالش همه نسلها، از نسلی که حجاب اختیاری تجربه کرده تا نسل جوان دختران امروز “مقوله حجاب اجباری، آسیبهای ناشی از آن و بودجههای کلانی است که میتواند گرههای بسیاری از مشکلات جوانان بگشاید؛ است”.
زنان این سرزمین عفیف و نجیبند و به حجاب باور دارند؛ اگرچه فرم و انتخاب خودشان را میخواهند. اکثریت زنان معتقدند که حجاب به صورت سنتی و تاریخی بخش بالنده فرهنگ ایرانیان بوده و در فرهنگ ایران از ساختار محکمی برخوردار است و بدون صرف این بودجهها نیز چه بسا در وضعیت بهتری باقی میماند.
اکنون نیمی از سرمایه اجتماعی به عنوان زنان این جامعه، از سیاستگذاران اجتماعی کشور مطالبهای دارند و آیا وقت آن نرسیده که به این سیاست اجباری با نگرشی نقادانه نیز نگریسته شود؟
در این میان، آنچه که بیش از هرچیز نیاز به تعمق و تامل دارد این است که این بودجههای کلان صرف چه چیزی شده، چه دستاوردی داشته است؟ آیا صرف تشویق به حجاب شده یا صرف نفرتزدایی ناشی از اجباری کردنش؟
در چشمانداز مقابل حجاب اجباری، اگر حجاب اختیاری باشد، با بودجههایی به مراتب کمتر و یا حتی بدون نیاز به بودجه قابل توجه، زنان به حجاب “دعوت” میشوند.
در مقوله اختیار، فرد با اشتیاق امر مقدس را مورد تامل عمیق قرار داده و چه بسا با اختیار خود انتخابش میکند، این دعوت از روی میل و رغبت دو طرفهای است که با احترام به عقاید یکدیگر همراه بوده و از یک سو موجب آرامش روان و رشد اجتماعی برای افرد در داخل کشور و از سوی دیگر تجلی فرهنگ ارزش دادن به حق انتخاب و مدارای اسلامی در خارج از آن می شود و پیام مثبت و روشنی از زندگی در جامعه اسلامی برای جهانیان دارد.
اما آنچه که اکنون میبینیم این است که دارد بودجههای کلانی صرف نفرتزدایی از امری میشود که یک طرف با استفاده از ابزار زور و حتی پلیس حس نفرت در دل بخشی از مردم کشور ایجاد کرده و میخواهد طرف دیگر را مجبور به رعایت امر مقدسی کند که هنوز بخشی از جامعه نسبت به وجوب آن متقاعد نشدهاند.
با توجه به وضعیتی که در جامعه هویداست؛ گویی همه این سال ها اتخاذ سیاست حجاب اجباری دویدن بیامان درجا روی یک تردمیل بوده است.
منبع: راهبرد
این بخش، نشاندهنده دیدگاههای تحلیلگران است و نه آبانپرس.