محمدرضا نسب عبداللهی
حالا که مدتی از «گرد و خاک و هوای تیره و تارِ به پا شده» در خصوص سخنان محمود احمدینژاد، رئیسجمهور اسبق درباره شخصیتهای تاریخی ایران میگذرد، شاید بهتر بتوان در این باره سخن گفت.
محمود احمدینژاد مدتی قبل با حضور در آرامگاه کوروش در خصوص این پادشاه بزرگ سخن گفت و از ممنوعیت حضور مردم در روز ۷ آبان در کنار این آرامگاه انتقاد کرد.
در اینکه احمدینژاد مانند هر شهروند دیگر آزاد است در خصوص هر موضوعی که علاقهمند است، ابراز نظر کند، تردیدی نیست اما مساله از آنجا آغاز میشود که محمود احمدینژاد کاملا آگاهانه، یک شخصیت تاریخی را دستمایهی تسویه حسابهای سیاسی خود با بخشی از قدرت قرار داده و این همان چیزی است که باید نگرانش بود.
شخصیتهای تاریخی پادشاهیهای ایران باستان در این سالها با هجمههای تاسفباری مواجه بودهاند، هجمههایی که گاهی انسان را به فکر وا میدارد کدام جریانات یا کدام کشورها از تضعیف و حمله به هویت تاریخی ایران سود میبرند؟ حال در میانهی این اوضاع غبارآلود، چهرهای مثل احمدینژاد که سیاستها و رفتارهای پوپولیستی او بر کمتر کسی پوشیده است، شخصیت کوروش را به عنوان ابزاری برای تسویه حسابهای سیاسی با مخالفانش قرار داده. احمدینژاد اگر برای شخصیتهای تاریخی ایران ارزشی قائل بود، باید زمانی که قدرت را در ریاستجمهوری در اختیار داشت، مانع برخورد با جوانانی میشد که به دلیل علاقهمندی به کوروش راهی بازداشتگاهها شده بودند. او در همهی آن سالها سکوت کرد، اعتراض نکرد و برای میهندوستان سینه چاک نداد اما اکنون که چند سالی است از اسب قدرت فرو افتاده، دنبال دستآویزی برای برکشاندن خویش است؛ زنهار زنهار از این عوامفریبی. زنهار از اینکه چهرهای مثل احمدینژاد بخواهد با رفتارهای پوپولیستی از جایگاه کوروش برای خویش کیسهای بدوزد و با آن هماورد بطلبد.
آنچه که احمدینژاد انجام میدهد، بازی با تاریخ و شخصیتهای تاریخی است که البته گذر زمان آن روشنتر خواهد کرد.
کوروش بزرگ، پایهگذار شاهنشاهی هخامنشی از جمله بزرگترین شخصیتهای ایران باستان است که انتظار میرود آنگونه که شایسه اوست، مورد توجه قرار گیرد و مراسمی به یاد او هر ساله برپا شود تا هم علاقهمندان به او بتوانند در کنار هم و به نشانهی همبستگی ایرانیان یادش را گرامی بدارند و هم جلوی رفتارهای عوامگرایانهای از جنس احمدینژادی گرفته شود.