محمدرضا عبداللهی
سردبیر آبانپرس
تجربهی همه سالهایی که از عمر صداوسیما میگذرد، نشان داده که این رسانه هر محتوای خبری را که مدیرانش بپسندند، تولید میکند و هیچگاه هم در خصوص اشتباهات یا عملکرد غیرمنصفانهاش نه تنها پاسخگو نبوده، بلکه هیچ مقام یا نهادی هم این رسانه را پاسخگو قرار نداده.
“مسئولیت ناپذیری، پاسخگو نبودن و عملکرد غیرمنصفانه” سه مشخصه صداوسیماست که همواره با این رسانه بوده اما در مقابل، رسانههای مستقل اگر بخواهند به وظایف خود در خبررسانی رویدادها پایبند باشند، نهادهای مختلف آنها را با چالش مواجه میکنند، به گونهای که یا باید سر از دادگاه دربیاورند یا زندان. این نوع برخورد با رسانههای مستقل سبب شده که آنها عملاً از کار بیفتند و فقط نام رسانه را داشته باشند اما کارکردهای حرفهای رسانه را به دلیل محدودیتهای فزاینده و برخوردها از دست بدهند.
رسانههای مستقل در برابر وظایف خود در خبررسانی حرفهای و منصفانه با چالشهای بزرگی مانند برخورد و فشار مواجه هستند اما صداوسیما هر “محتوای جعلی، فیک، غیرمنصفانه، تحریف واقعیت، دروغ و…” را پخش میکند ولی با این حال سد آهنینی دارد که سبب شده پاسخگو نباشد؛ راستش را بخواهید صداوسیما خونش رنگینتر است.
پشتیبانی مجموعه حاکمیت از “صداوسیمای غیرحرفهای، غیرمنصف و تحریفگر” از یک سو و “برخورد با رسانههای حرفهای و مستقل و از کار انداختن آنها” از دیگر سو سبب شده که آنچه به عنوان تولیدات خبری در ایران عرضه میشود، مورد اعتماد اکثریت مردم نباشد و بر همین اساس مخاطب ایرانی ترجیح میدهد برای دستیافتن به واقعیات رویدادها، تلویزیونهای خارج از کشور یا صفحات و کانالهای آنها را در شبکههای اجتماعی دنبال کند.
رسانهداری یک علم است که در ایران مثل خیلی از چیزهای دیگر از سوی حاکمان باور نشده و گمان برده میشود با “اولدورم بولدورم”، “جبههسازی” و “کارهای صد من یه غاز”، میتوان مخاطب را جذب کرد اما پایان این روشهای غیراصولی و غیرعلمی آن چیزی نیست که برنامهریزان میخواهند بلکه پایانش همان چیزی است که امروز میبینیم و میبینند: مخاطب ایرانی به رسانههای خبری خارج از کشور بیش از رسانههای داخلی اعتماد دارد.