شهرام ذاکریفرد
هر روز نحیفتر میشوند، هرروز لاغرتر؛ رسانهها و به طور خاص روزنامههای فارس را می گویم. اتفاقی که البته مختص به این استان نیست و بحثی فراگیر در سطح کشور به شمار میرود. در واقع مشتی ست نمونه خروار. همین چند روز پیش بود که دوستی میگفت«توسعه همه جانبه فارس با این وضع مطبوعات انتظاری بیهوده است». درست میگفت؛ روزنامه نگاری فارس به هزار و یک دلیل، نه تنها روزهای تلخی را سپری میکند که وضعی به مراتب غم انگیزتر را گویی در پیش دارد. کوچ همان اندک مخاطب به فضای مجازی، کمبودهای فراوان سخت افزاری، از دست رفتن نیروی انسانی توانمند وچالش های عمیق اقتصادی از جمله دلایل اصلی این نابسامانی هستند گرچه همه ماجرا این نیست. همانطور که توسعه لاک پشت وار و البته غیرمتوازن عرصههای فرهنگ، اقتصاد، اجتماع، ورزش و سیاست در سطح پهناور فارس نیز همه دلایلش را نباید در ناکارآمدی امروز مطبوعات استان جست وجو کرد. موضوع از این جدیتر است.
اینکه مطبوعات باید ابزاری در خدمت توسعه باشند یا خود اصلاً از نتایج آن، دغدغه این یادداشت نیست، ولی نمیتوان از نقش تاثیرگذار مطبوعات در فرآیند توسعه به سادگی گذشت. در مسیر توسعه، نقش رسانهها غیرقابل چشم پوشی ست.
در حقیقت رسانهها، کارکردهای متفاوت و متنوعی را میتوانند در توسعه جامعه داشته باشند. به طور شاخص، همان «تعریف اولیه رسانه» یعنی اطلاع رسانی صحیح و دقیق، خود بهترین ارمغان برای سیاستگذاران و برنامه ریزان است. گردآوری اطلاعات و البته سازماندهی آن بر اساس پیشینه و نیازها با چشم انداز آینده، چراغ راه مسئولان خواهد بود، اما آیا به راستی اینچنین است؟ تحلیل و تفسیر دادهها کار چه کسی است؟ رسانهها (چه مکتوب وچه غیر آن) در حالی که برای زنده ماندن و نفس کشیدن دست وپا میزنند و البته بهترین نیروهایشان را هم از دست دادهاند چه امکان و انگیزهای برای تحقق چنین امری دارند؟… حیف شدن بهترین روزنامه نگاران، خود «ضد توسعه» است همانطور که تلاش برای رفع نابرابری در حالی که فقر گریبانگیر مطبوعاتیها شده، پاشنه آشیل توسعه.
از سوی دیگر، فراموش نکردهایم که از طریق رسانهها و به ویژه مطبوعات میتوان «نظام آموزش اجتماعی و فرهنگی» را ایجاد کرد. در واقع تاثیرگذاری مطبوعات در این بخش، قطعی به نظر میرسد ولی لازمه موفقیت در آن، بهکارگیری متخصصان حوزههای مربوطه است. کدام نشریه، خبرگزاری و یا پایگاه خبری را در سطح استان فارس سراغ دارید که به طور مستمر و هدفمند با کارشناسان در ارتباط باشد تا با آموزش مردمان، آنان را در مسیر توسعه همراه کند. یادمان باشد هیچ توسعه واقعی و همه جانبه ای بدون حضور مردم اتفاق نخواهد افتاد. تازه، این نوع آموزش کم هزینهترین هم هست. نمیخواهم با بدبینانهترین حالت ممکن به این قضیه بپردازم، وگرنه اگر بخواهم از بعد نظارتی و ارائه گزارشها و مقالات تحلیلی – تحقیقی نگاه کنیم، اولی در اکثر موارد در سطحیترین شکل به سرانجام میرسد و دومی اصلاً فرصت بروز پیدا نمیکند. بی گمان در سالهای گذشته، کوششهای جسته وگریخته ای در این راستا صورت گرفته؛ به عنوان مثال در زمینههایی همچون بهداشت و محیط زیست. کافی نیست اما. چون این مسیری سخت و طاقت فرساست و البته طولانی. باز هم به طور نمونه باید گفت، رشد عددی نشریات در سطح فارس به ویژه انتشارهفت، هشت روزنامه استانی موجبات فخرفروشی را مهیا کرده، ولی آیا به همان نسبت به لحاظ اثرگذاری در مسیر توسعه نیز میتوان از عملکرد آنها دفاع کرد؟… پاسخ بی شک، منفی است. در روزگاری که رسانهها بیشتر در پی تیترهای هیجانی، «زرد خبرها» و عکسهای تزیینیاند بلکه بخشی از مخاطبان قدیمی خود را همچنان حفظ کنند و گوشه چشمی به جذب لااقل چند مخاطب جدید داشته باشند انتظار اینکه بتوانند نقشی تاثیرگذار و اساسی در توسعه همه جانبه استان ایفاء کنند بیهوده است. حقیقتاً بیهوده است.