از شرق تمدن تا غرب میراث

  • 27 مرداد 1398 - 7:26
از شرق تمدن تا غرب میراث

دکتر کوروش کمالی سروستانی

پژوهشگر و رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس


شهریور ۱۳۱۸ ، دامنه کوه گِنو بندرعباس، پژوهشگر و متخصص زبان‌های باستانی اکدی و ایلامی، نخستین مترجم استوانه کوروش بزرگ و  لوح‌های گلی تخت جمشید ،مترجم خط میخی ایلامی در جهان و…. همه و همه، یادمان هشت دهه از بلند نامی را به خاطر می‌آورند که بی‌شک، ‌تاریخ و تمدن این سرزمین با مباهاتی بسیار، آن را چونان دردانه‌ای نغز، در دیبای یادمان خویش، محفوظ داشته‌ است؛ استاد عبدالمجید ارفعی!

بزرگا مردی از قبیلۀ دانش، با نشانی از دوستداری محض به آب و خاک و الواح این سرزمین ایزدی، که فرصت عمر را بر آموختن و آموزاندن، کشف و جستجو و حفظ میراث فرهنگی و  ماندگاری نام بلند ایران زمین گذرانیده و تا به امروز ، کارنامه‌ای سترگ و درخشان بر صحیفه تاریخ دوران خویش ثبت نموده؛ چندانکه رشک بسیاری را برانگیخته است!

اینک از پس ایام بسیار، ایامی که به قدم شوق و خامه جان در پی کنکاش و کشف سپری نموده، نام‌دیرآشنایش را همگان از گل‌نوشته‌های ایلامی تا کتیبه‌های تخت‌جمشید و تا نگاشته‌های حقوقی بین‌النهرین و کتیبه‌های بیستون، از خشت خام باستانی تا سطرنگاشته‌های ایرانی، از مشرق تمدن تا مغرب میراث و فرهنگ، به نیکی و ورجاوندی، باز می‌شناسند.

فراتر از مرزهای جغرافیایی این سرزمین، در دیگر دیار، در میان نام‌های بلند دانشمندان جهان، چونان آرنو پوبل آلمانی، جرج کامرون و ریچارد هلک آمریکایی و پیر پوروه فرانسوی، نام خوش‌آوازه استاد عبدالمجید ارفعی بر سر درِ کنکاش‌های باستانی و متخصصان خط و زبان سومری، ایلامی، اکدی و پارسی باستان به نیکی می‌درخشد، تا بدان‌جای که پیوسته و هماره،با تلاش‌های بی‌دریغ‌ این دانشمندان، چشم‌انداز ورود ایرانیان به قلمرو چه‌بودگی فرهنگ اقتصادی و اجتماعی دوران هخامنشی آسان و هموار شود.

بی‌شک آنچه او را در دشوار راه و عسرت زمان، یاریگری چابک و کارساز بوده، شوق بیش و بسش و شور و شیدایی عاشقانه‌اش، در آمیختن علم و دانش به فحوای گِل‌نبشته‌های خام و نمایان ساختن بخشی از تاریخ منقوش ایران زمین بر این الواح است به جهانیانِ معاصری که بند بندِ تمدن خویش را مرهون این میراث سترگند!

که بی‌شک، استاد عبدالمجید ارفعی هرآنچه را واکاویده، برخاسته از معنایافتگی هویت فرهنگیی است که در هستی انسانی او بالیده و نمو نموده تا پیروزمندانه، کهن‌بودگی فرهنگ بومی سرزمین‌ خویش را در فرآیند تاریخ حیات اجتماعی به تصویر کشد و مانا سازد.

اینک اما، از پس فراز و فرودهای بسیار، قدرشناسانه ، سهم سترگش را هویت‌بخشی فرهنگی و آشنایی ایرانیان با گوشه‌هایی از تاریخ فرهنگ و تمدن ایران باستان می‌ستاییم و دیرزیستی و پویای‌اش را آرزومندیم!

دیدگاه