محمدرضا نسب عبداللهی
سردبیر آبان پرس
روز پنجشنبه ۲۸ دی جاری خیابان امام حسن شهرستان اقلید استان فارس صحنه درگیری مسلحانه بین ماموران انتظامی و فردی به نام «سیدابراهیم رسولی» بود. این درگیری از صبح پنجشنبه آغاز شد و عصر همان روز با خودکشی «سیدابراهیم» به پایان رسید.
این درگیری بحثهایی را در شبکههای اجتماعی و بین اهالی اقلید به دنبال داشته که وجه مشترک اغلب آنها این است که سیدابراهیم «جوانمرد و پهلوان» بوده و بر همین اساس اغلب افرادی که به موضوع این درگیری پرداختهاند، از مرگ سیدابراهیم ابراز «تاسف» کردهاند.
واقعیت این درگیری چه بوده، آیا راه دیگری برای پایان ماجرا وجود نداشته؟
ظاهرا همه این داستان از دو اسلحه بدون جواز شروع شده. گفته میشود سیدابراهیم دو اسلحه بدون جواز در اختیار داشته و فردی این موضوع را به نیروی انتظامی اطلاع میدهد. این میشود آغاز داستان و پیگیریهای بعدی انتظامی و قضایی. به گفته منابع محلی، سیدابراهیم هر چند این دو اسلحه را در منزل داشته اما هیچگاه از آنها علیه کسی استفاده نکرده بود.
ماموران صبح پنجشنبه به خانه او در خیابان امام حسن میروند تا به طور غافلگیرانه او را بازداشت کنند، در حالی که پیش از این میتوانستند او را به مرجع انتظامی یا قضایی احضار کنند و در آنجا موضوع اسلحهها را مطرح کنند و خواهان تحویل آنها شوند. به هر حال اتفاق به گونهای دیگری پیش رفت و ماموران به خانه سیدابراهیم مراجعه کرده و بعد هم درگیری رخ داده و در این بین سیدابراهیم با اسلحه ساچمهای به پای سربازی که قصد ورود به خانهاش را داشته، شلیک کرده.
از آغاز تا پایان این ماجرا حدود ۱۰ ساعت طول کشید و در این ۱۰ ساعت هیچ مقام رسمی در خصوص آن خبررسانی نکرد و بر همین اساس خبرهای ضد و نقیضی در اقلید شیوع پیدا کرد، از جمله کشته شدن سرباز و یا گروگانگیری سیدابراهیم. در حالی که آن سرباز زنده بود و آنهایی هم که در خانه سیدابراهیم بودند نه تنها گروگان نبودند بلکه از دوستان و بستگانش بودند.
این خبرهای ضد و نقیض به گوش سیدابراهیم هم رسیده بود و او را که در اقلید «نام، آوازه و اعتباری داشت»، به هم ریخته بود، به ویژه شایعه غیرواقعی کشته شدن سرباز که به نظر میرسد تاثیر زیادی در تصمیم او برای خودکشی داشته.
روز پنجشنبه و به دنبال این درگیریها، افراد زیادی از بستگان و معتمدین محلی با هماهنگی نیروی انتظامی به خانه سیدابراهیم مراجعه کردند تا او را قانع کنند که تسلیم شود اما او میگفته نگران آبرویش است و میخواسته ماموران آنجا را ترک کنند تا خودش به مراجع انتظامی و قضایی مراجعه کند.
اما چرا او چنین خواستهای داشته؟ سیدابراهیم رسولی مشی و منش درویشانه داشته و در اقلید چهره شناخته شدهای بود. او از میدان دارهای زورخانه اباصالح اقلید بوده و هر ساله مراسم روضه و سفرههای نذری برای اقشار نیازمند اقلید برپا میکرده. او حتی از بانیان مسابقه اسب دوانی در اقلید بود که به دلیل مرگ او لغو شد. روشن است فردی با چنین نام و آوازه وقتی با به طور ناگهانی با ماموران مواجه میشود، نمیخواهد آبرو و اعتبارش را از کف بدهد و به همین دلیل میگفته ماموران بروند تا خودش به مرجع انتظامی و قضایی مراجعه کند.
آنچه روشن است این است که سیدابراهیم در واقع چهرهای «شرور» نبوده و میشده ماجرای اسلحه غیر مجاز را به روش دیگری حل و فصل کرد، که اگر او «شرور» بود، واکنش مردم باید در شبکههای اجتماعی به گونهای دیگری میبود. وقتی همه آنچه که در شبکههای اجتماعی در خصوص سیدابراهیم نوشته شده و منابع مختلف نیز آن را تایید میکنند، اشاره به مردانگی و پهلوانی این شخص دارد، باید بررسی شود چرا روز پنجشنبه کار به جایی کشیده شد که سیدابراهیم ابتدا گلولهای به پای خودش شلیک کند و سپس گلولهای به گلویش و به زندگیاش پایان دهد.
دیگه مثل سید ابراهیم نمیاد..حیف وصد حیف از روزگار نامرد