ملی‌پوش سابق تیم شنای نابینایان و کم بینایان: نگاه به ورزشکاران عادلانه نیست

  • 12 آذر 1399 - 9:03
ملی‌پوش سابق تیم شنای نابینایان و کم بینایان: نگاه به ورزشکاران عادلانه نیست

شیوع کووید-۱۹ شرایط را برای بسیاری از فعالیت‌ها دشوار کرد و ورزش هم جزو عرصه‌هایی بود که چالش‌هایش اگر بیش از بخش‌ها نباشد، کمتر نیز نبوده است؛ اگرچه نگاه به همه ورزش‌ها یکسان نبود و ورزش‌های انفرادی، محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های گسترده‌تری را متحمل شد.

کرونا اما بعضی از رشته‌های ورزشی و ورزشکاران این رشته‌ها را با محدودیت‌های بیشتری مواجه کرد، اگرچه برخی ورزشکاران، اعتقاد دارند نگاه و مواجهه با آنان و رشته‌ی ورزشی‌شان، چندان عادلانه نبوده است؛ ورزشکارانی که علیرغم محدودیت‌های جسمی، توانایی‌های خود را با کسب موفقیت‌های ورزشی و تحصیلی نشان دادند اما همچنان در سایه کم‌توجهی‌ها روزگار می‌گذرانند.

همزمان به روز جهانی معلولان، گفت و گو با یک ورزشکار تحصیلکرده، که محدودیت‌های جسمی‌اش را مغلوب کرد و با پشتکار نشان داده که نداشتن یا کم داشتن یک حس از حواس ششگانه، نمی‌تواند مانعی بر سرراه انسان‌هایی که موفقیت را در دسترس می‌دانند محسوب شود.

وحید کشتکار جوان ۳۵ ساله‌ای است که می‌توان او را جزو پر افتخارترین ورزشکاران ایرانی محسوب کرد؛ ورزشکاری که علیرغم محدودیت بینایی، در تحصیل و ورزش، پا به پای هم پیش رفته و مدارج بالایی را طی کرده است.

گفت و گو با وحید کشتکار، عضو تیم ملی شنای نابینایان و کم بینایان ایران، که اعتقاد دارد کمتر از آنچه استحقاقش بوده، مورد توجه و مهربانی قرار گرفته است، را در ادامه بخوانید.

آخرین مسابقه‌ای شرکت داشتید، کی بود؟

پس از بازی‌های پاراآسیایی اینچئون کمتر توانستم به عنوان یک شناگر فعالیت فیزیکی داشته باشم. دغدغه های دیگری داشتم، ازدواج کرده بودم و مهمترین اولویتم، شغل بود؛ همین باعث شد که طی سال‌های اخیر تنها در یکی ۲ دوره از مسابقات شرکت کنم و بیشتر روی مربی‌گری تمرکز داشتم.

پس به عنوان مربی، فعالیت ورزشی را ادامه دادی؟

بله، با تیم تهران مربی‌گری را تجربه کردم و یک دوره هم عنوان کشوری را به دست آوردیم و همین موضوع زمینه‌ای فراهم کرد که به عنوان مسئول کمیته مسابقات شنای فدراسیون نابینایان و کم بینایان انتخاب شوم، مسئولیتی که هنوز هم آن را عهده‌دار هستم و تلاش می‌کنم برای ورزشکاران در فدراسیون کاری انجام دهم هرچند با توجه به شرایط کنونی، کار خیلی سخت شده است.

فعالیت در رشته شنا الآن کاملا متوقف است؟

به طور کامل نه، یعنی فعالیت درون استخر بله اما فعالیت‌های آمادگی جسمانی را داریم؛ البته شیوع کرونا نه تنها ظرفیت‌های فیزیولوژیک بلکه انگیزه ورزشکاران را تحت الشعاع قرار داد.

ناراحت کننده تر اینکه در بعضی جاها پروتکلی رعایت نمی‌شود و در بعضی جاها، با وجود آنکه حساسیت کمتر است، سختگیری‌ها بیشتر و محدودیت‌ها گسترده‌تر اجرا می‌شود.

البته نمی‌توانم در این باره به طور دقیق قضاوت کنم اما وقتی می بینیم که لیگ جهانی شنا در حال برگزاری است و شناگران دنیا مشغول جابجایی رکوردهای جهانی هستند، یعنی آنها امکان تمرین را در کشور خود دارند، امکان اینکه بدون تمرین موفقیتی کسب کنی، وجود ندارد.

این در حالیست که برای تمام کشورها، سلامت ورزشکاران به عنوان سرمایه‌های انسانی بسیار مهم است؛ بنابراین نتیجه می‌گیریم امکان فعالیت ورزشی در رشته شنا با رعایت دقیق پروتکل‌ها وجود دارد؛ حال چرا باید در ایران استخرها تعطیل باشد.

اینکه ورزشکاران رشته شنا دچار افت شدید بدنی و البته روحی شده‌اند یک موضوع بسیار مهم و جدی است. از طرفی بسیاری هم به لحاظ شغلی آسیب دیده‌اند.

پس تصور می‌کنید که حساسیت بیش از حد باعث تعطیلی استخر و این ورزش شده است؟

خب ببینید وقتی فوتبال و کشتی که ورزش‌هایی به مراتب درگیرانه تر نسبت به شنا است و ورزشکاران با یکدیگر ارتباط بسیار نزدیکی دارند، به طور منظم برگزار می شود، چرا وقتی به شنا می رسیم با برخورد متفاوتی مواجه می شویم؟

شنا رشته ای‌ست که در آن ورزشکاران فاصله مناسبی با هم دارند و آب استخرها هم به دلیل داشتن کلر، در شرایط استاندارد، امکان حیات ویروس یا عامل بیماری‌زای دیگر را فراهم نمی‌کند. پس چرا این حساسیت وجود دارد؟

البته ما موافق برقراری سانس های عمومی و تفریحی نیستیم، فقط می گوییم برای ورزشکاران و شناگران حرفه ای باید فکری شود.

اگرچه فدراسیون در تلاش است تا مجوز بازگشایی یک استخر در هر استان را بگیرد تا امکان تمرین برای تیم‌های شنا فراهم شود؛ باید امیدوار باشیم که این اتفاق بیفتد زیرا شناگر بدون استخر، معنا ندارد و هرچه اندوخته، از دست می‌رود.

مدعی نیستم که جایگاه بسیار بالایی در شنا داشتیم، اما معتقد هستم که حرکت این رشته رو به جلو و پیشرفت بود و حالا یک عقب گرد اساسی را شاهد هستیم؛ اگر در کشورهای دیگر شنا به طور منظم پیگیری می شود به این دلیل است که آن کشورها به رشته های مدال آور اهمیت زیادی می دهند. متاسفانه در کشور ما همیشه ضعف مدیریت وجود داشته و در این قضیه هم آسیب زیادی دیدیم.

خودت شنا را کی شروع کردی؟

هشت ساله بودم که زیر نظر عمویم، آقای عباسعلی کشتکار که از پیشکسوت‌های این رشته هستند، شنا را شروع کردم. از سال ۷۱ هم اولین مدال‌هایم را صید کردم، روندی که تا سال ۹۳ ادامه داشت. ارزشمندترین مدال‌هایم ۱۵ عنوانی بود که در مسابقات آسیایی و جهانی کسب کردم.

۲ دوره قهرمان مسابقات پاراآسیایی در گوانگجو و اینچئون شدم. در مسابقات آسیا فسپیک مالزی (که آخرین دوره این مسابقات بود و پس از آن مسابقات پاراآسیایی از سال ۲۰۱۰ جایگزینش شد) دو مدال نقره و سه مدال برنز کسب کردم. این اولین تجربه ام در مسابقات برون مرزی بود که با چنین موفقیت چشمگیری همراه شد. پس از آن به عنوان یک ستاره شناخته شدم و نشان دادم ظرفیت سرمایه‌گذاری را دارم؛ اتفاقی که هرگز حادث نشد.

شاید در این مدت اخیر، کرونا ورزشکاران ما را از خیلی چیزها محروم کرد اما در سالیان گذشته با رویکردهایی که مسئولان ما داشتند، بسیاری از ورزشکاران محرومیت‌هایی را تجربه کردند که حقشان نبود.

داستان اعزام نشدن به پارالمپیک و محرومیت در مسابقات “آی پی سی”، چه بود؟

به هرحال، من در مسابقات جهانی برزیل سهمیه پارالمپیک ۲۰۰۸ را گرفتم اما اعزام نشدم زیرا رشته‌ام مدال آور تشخیص داده نشد؛ به همین راحتی فرصت حضور در مهمترین رقابت‌های ورزشی را از من گرفتند.

بعد از آن، باز تلاش کردم و سال ۲۰۱۰ در مسابقات جهانی آلمان یک مدال نقره و دو مدال برنز را برای کشورم به ارمغان آوردم؛ در مسابقات جهانی IPC که از نظر کیفی فاصله ای با پارالمپیک نداشت و در هلند برگزار شد، به فینال راه یافتم اما چون با حریف اسرائیلی مسابقه ندادم، از فینال محروم شدم و در پرونده ام هم درج شد.

البته در بازی های پاراآسیایی ۲۰۱۰ گوانگجو که اولین دوره این مسابقات بود، یک طلا، دو نقره و دو برنز کسب کردم و دوبار هم رکورد آسیا را شکستم و در همان مسابقات سهمیه بازی های پارالمپیک ۲۰۱۲ را کسب کردم که ناجوانمردانه این حق مسلم بنده را ضایع و شخص دیگری را به مسابقات اعزام کردند. 

آخرین مدال بین‌المللی را هم در بازی‌های آسیایی اینجئون کسب کردم، همانجا رکورد شنای ۴۰۰ متر را هم برای سومین بار شکستم.

غیر از ورزش، در عرصه‌های دیگر هم دغدغه‌ها و مشکلاتی را متحمل شدید؟

هم زمان با تلاش در عرصه ورزش، تحصیل را به شکل جدی ادامه دادم و با یاری خدا، در رشته روانشناسی ورزشی، از دانشگاه تهران با معدل بالای ۱۸ فوق لیسانس گرفتم، اما نمی‌دانم چرا امکان فراهم شدن زمینه شغلی برایم در استان فارس فراهم نشد؟!! با این همه ظرفیت خالی، یک ورزشکار تحصیلکرده، چرا نباید در استان خودش، شاغل شود؟

برای یافتن شغلی که به واسطه کسب عناوین قهرمانی در زمینه ورزشی و البته موفقیت و موقعیت تحصیلی، حقم بود، برای همه مسئولان از استاندار، فرماندار، نماینده مجلس، رئیس ورزش و جوانان و …. نامه نوشتم؛ حاضر بودم که در دورترین و محرومترین نقاط فارس، مشغول خدمت شوم، اینکه بتوانم تجارب و دانش علمی خود را در اختیار مردم قرار دهم؛ اما امکانی فراهم نشد.

الآن شاغل هستید؟

بله به عنوان کارمند ساعتی در یک کار غیرمرتبط با رشته و تجاربم، در دانشگاه آزاد مشغول خدمت هستم، هر روز هم نگرانی از تعدیل و بیکاری، وجود دارد؛ اینکه بلاخره یک روز امکان دارد قراردادم تمدید نشود.

به گمانم با این همه سابقه ورزشی و به واسطه دارا بودن مدرک تحصیلی از یک دانشگاه معتبر، ارزش داشت که مورد حمایت قرار می‌گرفتم و … اما برای مسئولان امثال بنده بیشتر به درد عکس یادگاری گرفتن می‌خوریم، بعد از اینکه عمر قهرمانی و فعالیت حرفه‌ای ما تمام شد، چون دیگر به درد عکس یادگاری هم نمی‌خوریم، پشت درها می‌مانیم و دوران بی توجهی فرا می‌رسد.

البته در مورد من بی‌توجهی و بی عدالتی در دوران حرفه ای و زمانی که در اوج بودم هم وجود داشت، همان زمان که ۲ دوره پارالمپیک را از من گرفتند، آن زمانی که مسئولان استان می‌توانستند با حمایت درست و محکم، این حق را به نام فارس ثبت کنند و … به نظرم مورد کم لطفی قرار گرفتم و هنوز هم علت آن برایم مشخص نشده است.

یک ورزشکار حرفه‌ای، همه کار و زندگی‌اش ورزش است، کسب مدال و … اینکه سخت تلاش کند و البته انتظار دارد که مورد حمایت مسئولان هم باشد، اما برای من هیچ انتظاری محقق نشد؛ حتی آنچه که یک حق قانونی محسوب می‌شود، از من دریغ شده است، اینکه ورزشکار حرفه‌ای صاحب مدال، شغل داشته باشد.

بزرگوارانی که در ورزش و جوانان مسئولیت داشتند به من گفتند که این قانون تصویب شده اما ابلاغ نشده! مثل خیلی قانون های خوب دیگری که در کشور داریم اما هیچکدام قابلیت اجرایی شدن ندارند. این چیزها باعث دلسردی من شد. البته کلاس های مربیگری و داوری را طی کردم و حالا در سطح عالی آن هستم. از نظر علمی هم جایگاهی دارم که به عنوان یکی از اعضای کادر فنی تیم ملی جوانان شنا فعالیت داشته باشم. قبل از کرونا هم آموزش شنا را داشتم که این شرایط عرصه را برای همه ورزشکاران تنگ کرد.

وضعیت زیرساخت ها و امکانان ورزش نابینایان و کم بینایان چطور است؟

دسترسی به امکانات ورزشی برای این بچه ها خیلی سخت است. محدودیت های زیادی دارند برای فعالیت و قشر بسیار مظلومی هستند. بزرگترین اقلیت جامعه ما معلولان هستند اما خیلی مورد ظلم قرار گرفته اند.

این بچه های شنا در شیراز یک سانس اختصاصی برای خودشان نداشتند، این درد است.  اما به تازگی یک طرح ارائه شده که امیدوارم اجرایی شود. قرار است که رشته های ورزشی نابینایان و کم بینایان به فدراسیون های مادر سپرده شوند، یعنی شنای نابینایان برود زیر مجموعه فدراسیون شنا شیرجه و واترپلو، اگر این اتفاق بیفتد ثمرات زیادی خواهد داشت.

هرچند چون تاکنون تجربه این موضوع را نداشتیم، نمی‌توانیم با قاطعیت در موردش نظر بدهیم، اما از این بابت که فدراسیون شنا به لحاظ سخت و نرم افزاری، وضعیت بهتری دارد، دسترسی به امکانات بهتر خواهد شد و به لحاظ مالی هم شرایط مطلوبتر خواهد شد.

حرف پایانی؟

فارس استان مستعدی در ورزش محسوب می‌شود، قهرمانان فراوانی در رشته‌های مختلف ورزشی داشته و داریم. در همین رشته شنا، همیشه حداقل یک ملی پوش داشتیم، بعضی می‌گویند که این استعداد ذاتی است، اما واقعا اینگونه نیست، یک مجموعه زحمت می‌کشد تا یک نفر پا به عرصه قهرمانی بگذارد.

مربیان رشته‌های مختلف، رنج و زحمت فراوانی را متحمل می شوند تا یک ورزشکار در سطح ملی پرورش بدهند، فارس بزرگتر و پیشکسوتهایی دارد که هم به لحاظ ورزشی هم به لحاظ اخلاقی، جایگاهی والا دارند، باید قدر این داشته‌ها را بدانیم.

دیدگاه