سیاوش آریا
چهارتاقی و گورستان تاریخی نامدار به صحراپوش در شهر داراب، روزگار اندوه باری را سپری می کند و به تازگی شهرداری با ماشین آلات سنگین در عرصه و کنار آثار تاریخی محوطه به عنوان پاکسازی حضور پیدا کرده است که بر پایه قانونهای میراث فرهنگی تخلف به شمار میآید.
چند سالی است که چهارتاقی و گورستان تاریخی صحراپوش داراب در استان فارس از وضعیت آشفته ای برخوردار بوده و اعتراضهای کنشگران میراث فرهنگی و دوستداران تاریخ و فرهنگ شهر داراب تا کنون به جایی نرسیده است و این یادمان تاریخی و ملی همچنان در گوشه ای به حال خود رها شده و آرام آرام به کام مرگ فرو میرود. بدتر از همه آنکه به تازگی شهرداری شهر داراب با لودر و ماشین آلات سنگین و به عنوان پاکسازی در عرصه و محوطه تاریخی آن حضور پیدا کرده که افزون بر غیرقانونی بودن این اقدام، حرکت خودروهای سنگین برای چهارتاقی های موجود در گورستان صحراپوش که از وضعیت حفاظتی بدی نیز برخوردار هستند، بسیار زیان بار بوده و لرزه بر اندام بی دفاع و رنجور آنها خواهد انداخت و گاهی این گونه اقدامها که بدون هماهنگی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی انجام گرفته، مایه فروپاشی و ریزش آثار در خطر گورستان خواهد شد. از سویی، سازمان میراث فرهنگی شهر داراب و مدیران استانی، چهارتاقی و گورستان صحراپوش را به حال خود رها کرده و هیچ گونه رسیدگی به آن نمیکنند و پس از گذشت یک دهه از ثبت ملی این اثر تاریخی، هنوز تعیین عرصه و حریم نشده و هر روز با دشواری و چالشهای گوناگونی روبهرو است. همچنین این یادمان ملی در اختیار دولت و سازمان اوقاف و امور خیریه است و سرپرستان و مدیران شهری بدون نگرش به ثبت ملی آن و چهارچوب و ضوابط میراثفرهنگی، هر روز برای آن خواب تازهای میبینند. همین بهار امسال بود که شورای شهر و شهرداری قصد داشتند به بهانه توسعه و گسترش جاده خاکی که از میان گورستان می گذرد و ساماندهی محوطه، دست به اقدام های نسنجیده و نادرست و بیرون از ضوابط میراث فرهنگی بزنند که با آگاهیرسانی نگارنده به یگان حفاظت میراث فرهنگی استان و روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی و عملکرد زود و به هنگام این سازمان، از آن پیشگیری شد.
چهارتاقی و گورستانی که به زباله دانی تبدیل شده بود
زمانی که سخن از یک گورستان تاریخی و چهارتاقی قرارگرفته در درون آن با پیشینه ای کهن به میان می آید، ناخودآگاه ذهن انسان به سوی یک مکان آیینی و فرهنگی کشیده شده و در رویاهای نیک خود به مکان ویژهای که از لابه لای تاریخ و استوره ها و افسانه ها گذر کرده و جایی برای آرامش و اندیشیدن است، فکر می کند. اما با نزدیک شدن به گورستان و چهارتاقی صحراپوش داراب تنها چیزی که تا چشم کار کرده و دیده میشود، انبوه زباله و نخالههای ساختمانی و مواد پلاستیکی و غیره است که جای بسی افسوس و دریغ دارد و این محوطه تاریخی را به زبالهدانی تبدیل کرده است که بارها مورد اعتراض دوستداران میراث فرهنگی قرار گرفتهاما گویا کسی دوست ندارد صدای فریادها را بشنود!
کَند و کاوهای غیرمجاز سودجویان تهدیدی برای یادمان ملی
یکی از دشواری های بزرگ یادمانهای تاریخی که نیروی انسانی برای نگهبانی و حفاظت در آنها وجود ندارد، کَند وکاوهای غیرمجاز سودجویان و قاچاقچیان اموال فرهنگی به بهانه پوچ و خیالانگیز گنج است که پیرامون آثار تاریخی و گاه درون محوطه یا بناها و چهارتاقی ها را کَنده و به زیر زمین پیش میروند. این دست اقدام ها تا کنون آسیبهای برگشت ناپذیری را به یادگارهای تاریخی زده و گاه مایه نابودی آن ها شده است. در محوطه و در پیرامون چهارتاقی گورستان صحراپوش نیز به روشنی میتوان کَند وکاوهای غیرمجاز فراوانی را دید که بیانگر نبود نظارت و رسیدگی از سوی مدیران و سرپرستان مربوطه است و جا دارد تا نهادها و سازمانهای مسئول، حساسیت بیشتری در این زمینه نشان داده و از هویت تاریخی و ملی مردم دفاع کنند.
اعتراض دوستداران میراث فرهنگی داراب به روش نگهداری آثار تاریخی
دوستداران میراث فرهنگی و تاریخ و فرهنگ شهر داراب بسیار نگرانند و به روش نگهداری و حفاظت یادمانهای تاریخی- فرهنگی شهر اعتراض دارند. آنها خواستار رسیدگی بیشتر و توجه مدیران و سرپرستان سازمان میراث فرهنگی و دیگر نهادهایی که آثار تاریخی را در اختیار دارند، شده و دل نگران از دست رفتن هویت ملی و نشانههای تمدنی شهر داراب هستند. یکی از دوستداران میراث فرهنگی در همین زمینه با انتقاد از روش نادرست و بسیار بد نگهداری از یادمانهای تاریخی داراب به روزنامه قانون گفت : « وضعیت حفاظت و نگهداری یادمانهای تاریخی داراب که بسیاری از آنها درکشور بی همتا و یگانه بوده، به هیچ روی قابل قبول و خوب نیست و گاهی برخی آنها به حال خود رها شدهاند. کمبود بودجه و نیروی کار در سازمان میراث فرهنگی و نبود انگیزه در میان مدیران و سرپرستان برای پاسداری از یادگارهای نیاکانی، موجب شده که بیشتر آثار تاریخی دستخوش آسیب های گوناگون قرارگیرند و روز به روز به مرگ نزدیکتر شوند».
عیسا فولادفر در دنباله سخنانش افزود : « محوطه و چهارتاقی گورستان صحراپوش سال های سال است در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی به سر می برد و به حال خود رها شده است. چهارتاقی این گورستان ۴۰۰سال دیرینگی (قدمت) دارد و از ارزش فراوانی برخوردار استاما گویا برای مدیران و سرپرستان، حفاظت و نگهداری از آن اهمیتی ندارد. همچنین به تازگی در بازدیدی که از این گورستان داشتم، لودرهای شهرداری بدون توجه به ضوابط میراث فرهنگی و سُست و بی دوام بودن آثار تاریخی درون محوطه، اقدام به پاکسازی زباله ها کرده اند. هر چند این کار بسیار دیرهنگام انجام گرفته و ما از آن استقبال می کنیماما وجود ماشین آلات سنگین در محوطهها و بناهای تاریخی بر پایه قانون و ضوابط میراث فرهنگی ممنوع بوده و در صورت لزوم باید با هماهنگی سازمان میراث فرهنگی و حضور کارشناس آن سازمان باشد که در این اقدام چهارچوب ها رعایت نشده و سرپیچی از قانون به شمار می آید. ما خواستار رسیدگی بیشتر و بهتر از یادمانهای تاریخی داراب به ویژه چهارتاقی گورستان صحراپوش از سوی مدیران و سرپرستان مربوطه هستیم».
چهارتاقیها، یادمانهایی ارزشمند که به حال خود رها شده اند
یکی از یادمانهای ارزشمند باستانی، چهارتاقیها هستند. سازههایی با پوشش گنبدی در سقف که از زیبایی ویژه ای برخوردار بوده و از دید معماری شناسه فرهنگ ساسانیان به شمار میآیند و یکی از شاهکارها و نوآوری های ایرانیان است. این سازه های ساده و شگفت انگیز در روزگار پس از ساسانیان نیز با تغییر کاربری مورد بهره قرارگرفته و با نگهداشت سِپَندینگی خود تا روزگار قاجاریه، برجای و پایدار مانده است. کاربری چهارتاقیها در روزگار ساسانی بیشتر جایگاهی برای پاسداشت آتش وَرجاوَند (مقدس) بوده و به عنوان آتشکده از آن بهره می بردند. با این همه، گروهی از کارشناسان برخی چهارتاقیهای ساسانی را در پیوند با ایزد آناهیتا بر میشمارند. هرچند تا کنون سندی استوار در این زمینه به دست نیامده استاما بیگمان همه چهارتاقی ها کاربری آیینی داشتهاند. این کاربری در روزگار اسلامی نیز، مورد نگرش قرارگرفته و بیشتر چهارتاقیهای اسلامی بهعنوان آرامگاه یا به مرکزی برای انجام آیین های دینی تبدیل شد. یکی از شهرهای جنوبی کشور که چهارتاقیهای بی شماری از روزگار ساسانی و اسلامی را در خود جای داده، شهرستان داراب است. شهر داراب از قدیمیترین شهرهای ایران به شمار میآید. اما با وجود ارزشمندی این سازه های تاریخی و زیبا، بیشتر چهارتاقی های کشور به ویژه در شهر داراب که شمار فراوانی نیز چهارتاقی دارد، به حال خود رها شده و رو به نابودی است و آرام آرام از صفحه روزگار پاک می شود.
بازشناسی چهارتاقی گورستان صحراپوش
باید دانست از میان چهارتاقی های گورستان صحراپوش، تنها یکی از این چهارتاقی ها که سالم تر بر جای مانده به ثبت ملی رسیده است! این یادمان با نگرش به فرم مِعماری آن وابسته به روزگار صفویه است و چون این چهارتاقی در گورستان قرار گرفته به نام این گورستان نیز، نام گذاری شده است. نوع مالکیت این یادمان و گورستان بهگونهای حقوقی بوده و در دست اداره اوقاف است. هنوز برای این چهارتاقی، حریم و عرصه تعیین نشده است و این یکی از دشواری های بزرگ حفاظتی آن به شمار می آید. از ویژگی های این یادمان، فرم مِعماری و نقشه (پلان) آن است. کاربری این چهارتاقی، آیینی و مذهبی بوده و مصالح این چهارتاقی از لاشه سنگ و ملات گچ است. چندین گور نیز در درون چهارتاقی قرارگرفته که سنگ گورها درون آن، نمایان است. در بدنه سازه دو تاقچه جای گرفته است. بخش خاوری (شرقی) سازه به انگیزه بی توجهی و نبود استحکامبخشی اثر فرو ریخته و کامل ویران شده است.
بخش هایی از جنوب سازه نیز ویران شده و باید هر چه زودتر بازسازی و مرمت شود. بِهسازی هایی که در گذشته روی سازه انجام شده، بدون هماهنگی سازمان میراث فرهنگی و بیرون از ضوابط و مقررات این سازمان بوده است. چهارتاقی گورستان صحراپوش با شماره ۱۴۲۴۲ در تاریخ ۹ بهمن ۱۳۸۴ به ثبت ملی رسیده است. گورستان صحراپوش در بخش مرکزی شهر داراب قرار دارد.در پایان نگارنده امیدوار است که این گزارش و وضعیت بسیار بد چهارتاقی گورستان صحراپوش تلنگری برای مدیران و سرپرستان شهری به ویژه سازمان میراث فرهنگی باشد و مانند گزارش بهمن سال گذشته نگارنده به دست فراموشی سپرده نشودزیرا این هویت ونشانههای کیستی مردمان منطقه است که از میان می رود و نه تنها یک اثرتاریخی.
این گزارش از روزنامه قانون انتخاب شده.