تبدیل میراث ساسانی به نیمکت

  • 27 بهمن 1396 - 0:28
تبدیل میراث ساسانی به نیمکت

دست‌اندازی به استودان‌های ساسانی نامدار به شاهزاده اسماعیل در شهرستان مرودشت، انگار که پایانی ندارد و در تازه‌ترین آن‌ها، افراد بومی از این یادمان باستانی و ملی بالا رفته و از آن به‌عنوان صندلی و جایی برای نشستن بهره برده و چهره زشت و زننده ای را به نمایش گذاشته‌اند.

به گزارش روزنامه قانون، یکی از یادمان‌های تاریخی که نزد پژوهشگران و کارشناسان دارای ارزش بسیار فراوانی بوده، استودان‌هاست. استودان یا به زبانی دیگر استخوان‌دان به جای نگهداری استخوان مردگان در آیین‌های باستانی ایران به ویژه آیین مزدایی (زرتشتی) گفته می‌شود که پس از انجام مرحله‌های آیینی که با باژ (دعا) و نیایش همراه بوده، استخوان مردگان برای پاسداشت چهار آخشیج (آب، باد، خاک و آتش) و آلوده نشدن زمین در دل کوه‌ها، صخره و سنگ های بزرگ یا دَخمه‌هایی ویژه که امروزه به آن ها برج های خاموشان می‌گویند، نگهداری می‌شده است. استودان‌ها از دیدگاه مطالعات باستان‌شناسی و پژوهش‌های تاریخی قابل بررسی بوده و نزد کارشناسان جایگاه ویژه‌ای دارند. اما از این یادمان های تاریخی به درستی و خوبی نگهداری نمی‌شود و بیشتر آن‌ها در گوشه و کناری به حال خود رها شده و روزگار سخت و آینده ناروشنی را سپری می‌کنند.

داستان تلخ و اندوه بار استودان‌های شاهزاده اسماعیل مرودشت

استودان‌های ساسانی نامدار به شاهزاده یا امام‌زاده اسماعیل مرودشت که در دامان کوهی در پشت کوه تاریخی نقش رستم قرار گرفته‌اند، سرگذشت تلخ و اندوه باری داشته و روزگار ناخوشایندی را پشت سر می گذرانند. روزی سودجویان اموال تاریخی به بهانه‌های پوچ و خیال‌انگیز یافتن گنج، سنگ نبشته پهلوی ساسانی آن را با پتک شکسته و ویران می کنند و روزی دیگر فرومایگان نابخرد با لاستیک آنجا را به آتش می‌کشند. زمانی با رنگ بر روی استودان‌ها یادگاری می‌نویسند و گاهی نیز تبلیغ می‌کنند! اما در چندین سال گذشته و با نگاشتن گزارش‌های گوناگون و آگاهی‌رسانی به مدیران و سرپرستان میراث فرهنگی شهرستان و استان از سوی نگارنده، همه دست اندازی‌ها به جز شکستگی استودان‌ها و سنگ نبشته پهلوی آن، که راهی برای درمانش نمانده بود، برطرف شده و به تازگی نیز، میراث فرهنگی گرداگرد کوه را برای پاسداری و نگهداری بهتر، نرده‌کشی کرده است که جای ستایش و سپاس‌گزاری دارد. با این همه، هنوز افرادبومی و گاهی بازدیدکنندگان از بالا یا کنار نرده‌ها به درون محوطه رفته، روی استودان‌های تاریخی نشسته و با آن‌ها عکس یادگاری می‌گیرند. بدتر از همه، اینکه بزرگ‌ترها و خانواده آنان به جای آموزش و پیشگیری از اقدام نادرست و نابخردانه فرزندان خود با آن‌ها همراهی کرده یا آن‌ها را مورد تشویق قرار می دهند. این است داستان پر درد و رنج یادمان‌های تاریخی و ملی وبه‌ویژه استودان‌های ساسانی نامدار به شاهزاده اسماعیل. نگارنده نیز در برخورد با چنین صحنه‌ای با آموزش و سختی فراوان، این افراد را از محوطه تاریخی به بیرون رهنمون کرده و با بیان توضیحاتی، به آنان آگاهی‌رسانی های لازم را انجام داده است.

همچنین در پیرامون این محوطه باستانی کَندوکاوهای غیرمجاز سودجویان دیده می‌شود که نیاز است یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی شهرستان مرودشت بیش از پیش به این منطقه سرکشی و با این افراد برخورد کرده و نگذارد نشانه‌های هویتی و ملی کشور به تاراج رود. از سویی، ورودی این محوطه بسیار زشت و نازیباست و انبوه نخاله‌های ساختمانی و زباله‌های پلاستیکی و آلوده که بیشتر آن ها از سوی افراد بومی و بازدیدکنندگان ریخته شده، صحنه زشت و ناخوشایندی را به نمایش گذاشته است و جا دارد تا دیگر نهادها و اُرگان‌های مسئول با سازمان میراث فرهنگی برای حفظ و پاسداشت این یادمان ملی همکاری کرده تا این چالش که فضای بسیار بدی را رقم زده است، برطرف شود.

جای خالی درسی به نام میراث فرهنگی دراداره آموزش و پرورش

اما به راستی این گونه رفتارها نتیجه چیست؟ نبود آموزش در میان مردم بومی و پالایش فرهنگ از مواردی است که ضعف آن در کشور بسیار احساس می شود.

همچنین کنشگران و کارشناسان میراث‌فرهنگی سال‌هاست که خواستار گنجاندن درسی به نام میراث فرهنگی در سیستم آموزش و پرورش شده تا فرزندان این مرز و بوم از کودکی و دوران دبستان با یادمان تاریخی آشنا و روش برخورد با آن‌ها را فرا گیرند. به باور کنشگران میراث فرهنگی تا این موضوع در دستور کار دولتمردان و تصمیم‌گیرندگان کشور قرار نگیرد، نگهداری و حفاظت از آثار تاریخی به درستی انجام نخواهد شد زیرا که افراد باید از کودکی به یادمان‌های تاریخی علاقه‌مند و احساس وابستگی یا همان تعلق خاطر داشته باشند.

چرایی دست اندازی به یادمان های تاریخی

درباره چرایی بروز این‌گونه رفتارها، یک جامعه‌شناس به روزنامه قانون گفت : « همه ما منظره کسانی را دیده‌ایم که با بی‌توجهی به پیشینه و ارزش آثار تاریخی بر آن پای می‌گذارند، به آن آویزان می‌شوند تا عکس یادگاری بگیرندیا بدتر از همه بردیواره‌هایش نام خود را حک می‌کنند. همچنین، گهگاه کسانی را نیز می‌بینیم که در آرامش و ادب حضور نیرومند و تاریخ‌مند این یادمان‌ها را پاس می‌دارند. ناهمسانی میان این دو نوع رفتار به اندازه کافی چشمگیر است که پرسش برانگیز باشد. به راستی چرا کسی بر دیواره یادمانی به بزرگی پارسه (تخت جمشید) نام خود را می‌تراشد؟ و چرا فرد دیگری به نگاه‌کردن، ایستادن در آن و دست بالا به لمس سبک نگاره‌ای بسنده می‌کند. برای پاسخ به این پرسش، نخست باید ببینیم فضای یک یادمان تاریخی چیست و چرا رفتاری برگزیده و آداب ویژه‌ای را طلب می‌کند؟کشورهای نوسازی که تاریخی کوتاه و پیشینه‌ای نادرخشان داشته‌اند، برای به کرسی نشاندن مشروعیت حضورخویش بر صحنه تاریخ، اغلب یادمان‌هایی می‌سازند وگاهی نیز تاریخ آن را با جعل و تحریف به زمان‌هایی دورتر منسوب می‌کنند. برای نمونه بخش‌هایی از دیوار چین که بیشتر به وسیله گردشگران بازدید می‌شود، نوساز است. یا بناهای تاریخی اروپایی و دژهای قرون وسطایی باشکوهی که به ویژه در انگلستان و فرانسه محل بازدید علاقه‌مندان به تاریخ است، کمابیش در ۵۰ سال گذشته ساخته شده و پیش از آن، تنها پیِ ویرانه‌ای یا تکه‌ای از دیواری بیش نبوده‌اند. یادمان‌های تاریخی در این معنا هویت‌ساز هستند. چون ادعا می‌شود که از تاریخ پیشین بر می‌آیند و اتحاد مردمی را نشان می‌دهند که اکنون ساکنِ مکانی و سرزمینی هستند؛ از این رو، مشروعیت ایشان برای زیستن در آن فضا و مالکیت آن سرزمین را گوشزد کرده و به کرسی می‌نشانند».

شروین وکیلی در دنباله سخنانش افزود :«شمار یادمان های تاریخی راستین بر کره زمین بسیار اندک است. در دهه‌های گذشته مسابقه‌ای برای کشف و تبلیغ درباره این یادمان‌ها در جهان آغاز شده، که بخشی از جنگ هویت زمانه مدرن است. اینکه طالبان و داعش که به ظاهر دو جریان مستقل تندروی مذهبی هستند، در خاور و باختر ایران زمین به یادمان های تاریخی یورش می برند و یکی‌شان بودای بامیان را به توپ می‌بندد و دیگری نیایشگاه (معبد) بَعل و موزه موصل را منهدم می‌کند، امری تصادفی نیست. همچنین بمباران کردن نیایشگاه هیتی منطقه عفرین در شمال سوریه از سوی ارتش ترکیه‌و انداخته شدن سروی سه هزار‌ساله در شمال ایران به فرمان دولتمردی نابِخرد یا کوشش برای نابود کردن پارسه در اوایل انقلاب. این رفتارها دیکته شده جریانی سیاسی و بین‌المللی است که پاک شدن یادمان‌ها، زدوده شدن هویت تاریخی و در نتیجه فراموش شدن مشروعیت و حق سکونت مردم ایران زمین در قلمرو ایران زمین را هدف گرفته‌اند و کارگزارانی با خشک اندیشی‌ها و باورهای گوناگون، با درجه‌های متفاوتی از نادانی و کم خردی، دانسته یا نادانسته به اجرای آن دست می‌گشایند».

دکتر وکیلی در بخش دیگری از سخنانش گفت:« ایران زمین کهن‌ترین کشور پایدارجهان و خاستگاه رقابت‌ناپذیر تمدن است. نخستین شهرها در این قلمرو ساخته شده‌اند و هزاران سال تا به امروز پاییده‌اند و انقلاب کشاورزی، انقلاب شهرنشینی و عصر فلز در این سرزمین آغاز شده است. بزرگ ترین تراکم یادمان‌های تاریخی جهان در ایران زمین وجود دارد و از این رو نابودی هدفمند و سازمان یافته‌اش را نباید خوار شمرد و سبک گرفت زیرا از سویی، به طرحی سیاسی برای تجزیه‌ و ویرانی بیشتر ایران زمین مربوط شده و از سوی دیگر به جریان تحریف تاریخ و دروغ‌پراکنی و ایران‌زدایی از سرزمین‌های ایرانی متصل می‌‌شود. جریانی نواستعماری که یک سده ای است ادامه دارد؛ هرچند الگوهایش پراکنده، منتشر و نامتمرکز است. متمایز با آنچه هواداران توهم توطئه در ذهن دارند».

این جامعه شناس و نویسنده در ادامه گفت : « با این پیش گفتار، مردمی که ساده‌لوحانه نامی را بر یادمانی حک می‌کنند یا فرسایشی را به بنایی هموار می‌سازند، نادانسته خیزابه‌ای کوچک در موجی بزرگ و فراگیر هستند. یادمان‌های تاریخی چیزی بیش از اثری بازمانده از پدران و مادران‌شان بوده و نشانه‌ای است قد برافراشته از میانه زمان کرانمند که حقیقتی به‌آن تکیه کرده و گفتمانی خردمندانه و علمی درباره تاریخ گذشته بر اساس آن تراوش می‌کند. فرسودن بناهای تاریخی از این رو، تنها هدردادن نابخردانه میراث گذشتگان نیست بلکه کرداری در میدان نبرد راستی و ناراستی است که در جبهه دروغ قرار می‌گیرد».

وکیلی در پایان گفت : « ایستادن در برابر یادمان‌های تاریخی کُنشی اخلاقی است. هرآنچه به شکلی معنادار و پیوسته با الگویی تکرار شونده، قدرت، لذت و زیست و معنای مردمان را کم و زیاد کند، امری اخلاقی است. یادمان‌های تاریخی سرچشمه های استواری هستند که هویت جمعی مردمان را استوار می‌دارند و پیشینه‌مشترک‌شان، خویشاوندی از یاد رفته‌شان و هویت ایرانی تنومندشان را گوشزد می‌کنند. این‌ها، سنگ‌ها و خشت‌هایی ساده نیستند بلکه یادگارهایی هستند که مهر میان خویشاوندانی دور افتاده از یکدیگر را استوار می‌سازند و بر دشمنی‌های برخاسته از دروغ‌های تباری و نژادی چیره شده و آشتی و صلح را پایدار می‌کنند. در این معنا حضور یافتن در برابر یادمانی تاریخی، ضرورتی اخلاقی می‌طلبد و آن، پاس داشتن این امکان بزرگ است. پاس داشتنی که تنها با دانستن درباره یادمان‌ها، با آموزش دادن درباره اهمیت ‌شان، با نشان دادن پیوندشان با تبارنامه و خاستگاه تک تک «من‌های» ایرانی برآورده می‌شود».

استودان ها، یادمان‌هایی ارزشمند

استودان‌ها، جایگاه نگهداری استخوان مردگان در آیین مَزدیَسنا (زرتشت) است که به گونه دست‌کَند بر دامان کوه‌ها، صخره‌های بلند و گاه سنگ‌های بزرگ تراشیده شده است. این یادمان‌ها از دیدگاه تاریخ اجتماعی، شرایط زیست مردمان گذشته، باورها و معماری ساده و زیبا دارای ارزش بسیار فراوانی است. همچنین از دیدگاه پژوهش‌ها و بررسی‌های تاریخی و باستان‌شناختی جایگاه ویژه ای دارد و نگهداری و پاسداری از آن‌ها امری بایسته (ضروری) به شمار می‌آید.استودان‌های نامدار به شاهزاده اسماعیل پشت کوه نقش رستم در شهرستان مرودشت قرارگرفته و به ثبت ملی نیز، رسیده است. نام این محوطه باستانی از نامی که بومیان به این منطقه داده‌اند، گرفته شده است. وگرنه در این محوطه هیچ شاهزاده یا اثر مذهبی وابسته به دوران اسلامی وجود نداشته و ندارد.

دیدگاه