روز کوروش هم روزی مانند روز سعدی

  • 08 آبان 1396 - 12:37
روز کوروش هم روزی مانند روز سعدی

میرجلال‌الدین کزازی، استاد دانشگاه، شاهنامه‌پژوه و پژوهشگر در زبان و ادب فارسی می گوید روز کوروش هم روزی مانند روز سعدی است.

او به همراه علی‌اصغر دادبه، ناصر تکمیل‌همایون و حکمت‌الله ملاصالحی در نامه ای از حسن روحانی خواسته‌ بودند تا زمینه حضور «خودجوش مردم» را که روز هفتم آبان به مجموعه پاسارگاد می‌روند، فراهم سازد.

میرجلال‌الدین کزازی یکی از نویسندگان نامه به رئیس‌جمهور در گفت‌وگویی با «شرق» درباره دلایل نوشتن این نامه و همچنین اهمیت ثبت روزی به‌عنوان بزرگداشت کوروش این‌طور گفت: «هر کسی با تاریخ ایران به شیوه‌ای پژوهشگرانه آشنا باشد، می‌داند که بخش‌هایی از تاریخ این سرزمین به انگیزه‌هایی که هنوز بر ما به‌درستی روشن نیست گم شده یا به فراموشی سپرده شده است، من تنها یک نمونه برای شما می‌آورم؛ چهره‌ای مانند داریوش، پادشاه هخامنشی که درازدامن‌ترین سنگ‌نوشته جهان در گزارش کارهایی که او انجام داده است، بر سینه بیستونِ بلند است نگاشته شده، در آبشخورها و سرچشمه‌های تاریخی ایران نمودی چندان ندارد.»

آقای کزازی افزود:  افسانه‌هایی هم که در پیوند با نام داریوش است، باز می‌گردد به داریوش سوم، واپسین پادشاه هخامنشی نه به داریوش نخستین، آیا می‌توان گفت که چون در آبشخورهای تاریخی ایران سرگذشت داریوش آورده نشده است، چنین چهره‌ای در تاریخ نبوده؟ برترین آبشخور همان سنگ‌نوشته است که گمانی در آن نمی‌توان داشت؛ نمونه‌های دیگری از این دست هم می‌توان آورد. درست است که بخشی از تاریخ ایران در سرچشمه‌هایی آورده شده است که نه‌ایرانیان (غیر ایرانیان) مانند یونانیان و رومیان و تاریخ‌نگارانی دیگر از این دست نوشته‌اند. از کوروش هم در نامه مینوی عبرانیان سخن رفته است به نزد هزاران نفر از مردم جهان سرچشمه‌ای است نه‌تنها ارجمند بلکه فراسویی و سپند نزد کسانی که به این نامه چونان نامه‌ای آسمانی باور دارند. اما گیرم که کوروش چهره‌ای باشد که یکسره بی‌پایه و برساخته باشد. امروز این چهره چهره‌ای است که در پهنه گیتی شناخته‌شده است. یکی از چند چهره برجسته و نامدار در تاریخ فرهنگ ایران است که آوازه‌ای جهانی یافته. از این روی سرمایه‌ای است سترگ و کم‌مانند برای ما ایرانیان از هر دید؛ چهره‌ای است که فرمان‌نامه او یکی از بنیادین‌ترین آبشخورهای منشور سازمان ملل بوده است. چرا باید از چنین سرمایه‌ای که هر مردمی از بن جان آرزو دارند که از آن بهره‌مند باشند، بهره نبریم. از دیگر سوی کوروش، چهره‌ای است همه‌سویه. به هیچ تیره‌ای جداگانه وابستگی ندارد، کوروش دو تیره بزرگ ایران را در روزگار خود که پارس و ماد هستند با هم پیوند داد. جهانشاهی هخامنشی تنها جهانشاهی پارسی نیست، جهانشاهی مادی هم هست. کوروش از سوی پدر پارسی بود و از سوی مادر مادی؛ به هیچ کیش و آیینی و سامانه‌ اندیشه‌ای هم وابستگی نداشت. شهریاری بود که دشمنان تیره‌دل و کین‌توز ایران هم از سر ناچاری او را می‌ستودند. یونانیان که دشمنان دیرین ایرانیان بودند او را پدر مردم می‌نامیدند. کدامین کشور در پهنه جهان از سرمایه‌ای تا بدین‌سان والا و ارجمند برخوردار است؟ کدامین شهریار در تاریخ جهان آنچنان گرامی بوده و در دل‌ها جای داشته است که راه در نامه‌های سپند و آیینی ببرد؟».

کزازی همچنین به این پرسش «شرق» درباره ریشه‌های روز هفتم آبان که گفته می‌شود روز بزرگداشت کوروش است نیز این‌گونه پاسخ داد: «من نمی‌دانم که این روز هفتم آبان چرا و بر چه پایه‌ای روز کوروش نامیده شده است. خاستگاه آن بر من روشن نیست. آنچه من می‌دانم این است که ایرانیان به راهنمونی کوروش در پاییز سال ۵٣٩ پیش از میلاد کمابیش بدون هیچ خون‌ریزی و تاوان و آسیبی بابل را گشودند. اندکی پس از آن در سال ۵۴٠ بابل بخشی از جهانشاهی ایرانی شد، اما روز این رخداد بر من روشن نیست، از سویی دیگر نیازی آن‌چنان نمی‌ماند به اینکه روز کوروش مانند هر روز نمادین دیگری پایگاهی تاریخی داشته باشد؛ زیرا این روز آنچنان که گفته‌شده روزی است نمادین، نمونه‌ای برجسته از این‌گونه روزهای برجسته نمادین فرهنگی روز سعدی است که نخستین روز اردیبهشت ماه است، این روز برپایه بیتی از سعدی در گلستان برگزیده شده است؛ روزی بسیار خرم و خجسته هم هست. در این روز در شیراز و شهرهای دیگر همایش‌هایی برگزار می‌شود درباره سعدی دانشوران سخن می‌رانند. این روز انگیزه‌ای می‌شود که بیشتر به سعدی بیندیشیم. روز کوروش هم هر روزی از روزهای سال می‌تواند بود. اینکه پایگاهی تاریخی داشته باشد یا نه، چندان کارکردی در ارزش و والایی این روز نمی‌تواند داشت».

 

دیدگاه