مشکل آب در ایران، راه حل سادهای ندارد، اما با نگاهی به سابقه ایرانیان در مدیریت منابع، میتوان دید که پیشینیان ما، بسیار هوشمندانهتر از امروزیها با شناخت میزان محدود بارندگی، ایران را با آب، در میان بیآبانها (بیابانها)، آباد کردند. به عبارت بهتر، پیشینیان ما، راه سازگاری را یافته بودند، و این راه، بهرهگیری از فنآوری کاهریز، یا قنات بود.
به گزارش بی بی سی، میگویند قدمت قنات به عصر برنز میرسد و برخی هم معتقدند که پیشینه کاریز را باید در عصر آهن جستجو کرد. با این همه، بسیاری از ایرانیان امروز، کارکرد این فنآوری ایرانی، و فرهنگی که با خود از چند هزار سال پیش به مرز دوران جدید رسانده را نمیشناسند.
فرهنگ قنات، فرهنگ قناعت است؛ فرهنگ سازگاری با محیط زیست است، چیزی که به نظر میرسد از جامعه مصرفی امروز، رخت بر بسته. اما قنات تنها منتقل کننده یک فرهنگ نبوده است. بررسی شبکههای کاریزی و نقاط تمدنی در ایران باستان نشان میدهد که توسعه فرهنگ ایرانزمین در مناطقی بوده است که آب قنات، موجب آبادانی آن نقاط شده است.
مدیریت قنات، تنها براساس مصرف جاری نبوده است، که حفظ آب برای روز مبادا و ذخیره آب در میان ذرات رسوب دانه درشت، نشان از «بانکداری آب» مالکان قنات داشته است.
فرهنگ قنات، فرهنگ سازگاری با محیط زیست است. ایرانیان باستان میدانستند که با قنات میتوان چگونه زیست، و به هنگامی که مصرف آب به حداقل میرسید، در کجا ذخیرهاش کرد تا در روز مبادا، از تشنگی و بیآبی درمانده نشوند. نظامیان ایران باستان دریافته بودند که برای تصرف سرزمینهای جدید باید دید که آیا میتوان در سرزمینهای جدید، آب یافت و به گونهای پایدار مدیریتش کرد؟ آیا میتوان سپاهیان را سیر کرد و شهر و برج و بارویی برای حفظ دستآوردها ساخت و مدیریت کرد؟
قناعت در مصرف آب یا به عبارت دیگر، مصرف به اندازه و منطقی و بازچرخانی آب برای کاهش میزان هدر رفت، نیاز به یک تغییر بزرگ فرهنگی دارد. وقتی شهروند میبیند که یک سد بزرگ کنار شهر ساخته شده و خیال میکند این منبع، بیپایان است و تا ابد میتواند به امیدش آب را هر طور که میخواهد مصرف کند، در واقع آیندهای تیره برای خود و نسلهای بعدش به جا میگذارد.
شاید تا قبل از ورود فنآوری سدسازی نوین و حفاری سریع چاههای عمیق، ایرانیان با دقتی بسیار زیاد منابع آب خود را پاس میداشتند و «حرام کردن آب» در بسیاری از نقاط، گناهی نابخشودنی بود. اما از اواخر دهه ۳۰ تا اوائل دهه ۴۰، توسعه سریع، سببساز فراموشی ارزش و اهمیت حفاظت از منابع آب شد.
راه یا چاه؟
در طول نیم قرن گذشته و با افزایش ثروت در بسیاری از کشورهای جهان، همزمان با افزایش جمعیت، میزان مصرف آب نیز بیشتر شده است. این مساله شاید برای کسانی که مسئولیتی در مدیریت منابع ندارند بیاهمیت جلوه کند، اما مسالهای نیست که بتوان به راحتی از کنارش گذشت. تغییر رژیم غذایی و فزونی مصرف گوشت قرمز را در نظر بگیریم؛ اگر ۵۰ سال پیش، تعداد روزهایی که یک خانواده در طول یک ماه، گوشت قرمز مصرف میکرد انگشت شمار بود، امروزه تعداد روزهایی که گوشت قرمز در غذا نباشد، بسیار کم شده است.
وقتی از میزان مصرف آب برای تولید یک کالا حرف میزنیم، داریم از آب مجازی سخن میگوییم، یعنی میزان آبی که برای تولید یک کیلو گوشت قرمز گاو صرف شده بیش از ۱۵ هزار لیتر است. این رقم را شوخی نگیرید. به عبارتی، اگر یک کیلو گوشت قرمز گاو را دور بریزید، عملاً ۱۵ متر مکعب آب را دور ریختهاید.
نوع زندگی نسلهای جدید در برخی از نقاط جهان به گونهای است که انگار باید همه معادن و داراییها را تا آخر خرج کرد، انگار دیگر فردایی وجود ندارد. همین مساله باعث شده که بدون توجه به فردایی دیگر، منابع آب را بدون ذخیرهسازی برای آیندگان مصرف کنند.
یکی از راههای ذخیره آب برای زمانه کم باران، ایجاد بندهای زیرزمینی بوده است. به جای اینکه آب را در سطح جمع کنند، با ایجاد فضایی در داخل زمین، و یا مسدود کردن آبرفتهای درشتدانه، ذخایر آب زیر زمین را افزایش میدادند. ایرانیان میدانستند که چگونه میتوان آب مخازن را مرحله به مرحله آزاد کرد. اما این منابع با وجود حجم محدود، در معرض جریان هوای گرم و آفتاب نبودند که تبخیرشان کند.
ایرانیان باستان میدانستند که میتوان به روشهای مختلف، با ایجاد دیواره در درون زمین، مسیر حرکت آب در آبخوان را موقتاً متوقف، تا در هنگام لزوم، از آن بهرهبرداری کرد. جالب آنکه معدنکاران و مقنیها میتوانستند به روشهای مختلف و در چند مرحله، چاههایی بسیار عمیق حفر کنند، اما دریافتند که خالی کردن ذخیره آب نهفته در دل زمین، راه نیست، چاه است.
سدهای زیرزمینی در مقابل سدهای روزمینی
جمهوری اسلامی ایران در دومین گزارش «کمیته تغییرات آب و هوایی» به سازمان ملل آمارهایی را ارائه داده که مورد استفاده مراکز رسمی، از جمله مرکز بررسیهای ریاست جمهوری است. بر همین پایه، میزان بارش جوی کشور حدود ۴١٣ میلیارد مترمکعب است و ٢٩۶ میلیارد مترمکعب آن بخار میشود. این با توجه به متوسط بارندگی سالانه در چند دهه اخیر است، و با توجه به کاهش میزان بارندگی در سالیان اخیر، میزان آبهای تجدید پذیر نیز کاهش مییابد.
دکتر محمد فاضلی، معاون پژوهشی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری و معاون جدید وزارت نیرو، در مقاله خود مینویسد: «اگر بتوان به روشهای معمول در آبخوانداری و سایر تکنیکها، میزان تبخیر را ١٠ درصد کاهش داد و منابع آب زیرزمینی را تغذیه کرد، نزدیک به ٣٠ میلیارد مترمکعب آب در دسترس قرار میگیرد.» به عبارت دیگر، اگر ایرانیان عهد حاضر، از پیشینیان خود بیاموزند که بخشی از آب باران را در دل زمین ذخیره کنند، میزان آبهای قابل استفاده بیشتر خواهد بود.
اما همین مقام دولت روحانی میافزاید: «این میزان (۳۰ میلیارد متر مکعب) بیش از نصف آب پشت سدهای کشور است؛ بنابراین میتوان پرسید چرا هزینهها جابهجا صرف میشوند و اعتبارت آبخوانداری نسبت به اعتبارات سدسازی بسیار ناچیز است؟»
حال فرض کنیم که دمای متوسط کشور در طی چند دهه، به طور متوسط دو درجه افزایش یابد. افزایش دما، مترادف است با افزایش میزان تبخیر. با فرض اینکه در طول چند دهه آینده، بارندگی سالانه هم کاهش نیابد، باید در نظر گرفت که نیمی از حجم سدهای کشور عملاً تبخیر خواهد شد.
آقای فاضلی مینویسد: «برای مثال ما شاهد گرمشدن اقلیم ایران هستیم و در گزارش دوم کمیته تغییر اقلیم که در چارچوب الزامات پیمان کیوتو تدوین شده است بیان شده فقط با دو درجه افزایش دما، ٢٧/٣ میلیارد مترمکعب به تبخیر سالانه در کشور افزوده میشود. این میزان تقریبا معادل نصف آب موجود در سدهای کشور است. از طرفی به خاطر کاهش بارش برف به دلیل تغییر اقلیم، میزان روانآبها کاهش مییابد. سؤال این است که چرا سدسازی بدون ملاحظه این دادهها -که حداقل به مدت دو دهه در دسترس بودهاند- تداوم داشته و بازنگری اساسی نشده است؟»
مشکل بزرگ این است که مقامهای رسمی کشور، حاضر به سرمایهگذاری روی پروژههای ارزان قیمت ولی کارآمد نیستند، اگر نتوانند کنار این پروژهها، عکس یادگاری بگیرند، و همچنین، پیمانکاران قدرتمندی همچون سپاه پاسداران، نمیتوانند از کنار پروژههای بزرگ چند میلیارد دلاری به راحتی بگذرند، و شرکتهای مشاور هم قادر نبودهاند از سود ناشی از پیشنهاد پروژههای بسیار گرانقیمت و پرخرج چشمپوشی کنند.
این چرخه، باعث شده که به خاطر دستیابی به سودی سریع، و نیز جلب رضایت رای دهندگانی که تصور میکنند ارزش یک برنامه به پرخرج بودنش است، حکمرانی آب مسیری قهقرایی طی کند.
اما چگونه میتوان برای مخاطبان شرح داد که میتوان آب را در دل زمین هم ذخیره کرد؟ وقتی بسیاری عادت به دیدن سدهای بزرگ کردهاند و کانالها و لولههایی که آب را از نقطهای به نقطه دیگر منتقل میکند؟
اگر در بیابانی ماسهای راه برویم و بارانی بگیرد، بخش بزرگی از آب در دل ماسهها ناپدید میشود. ماسههایی که تقریباً هم اندازه هستند. همینطور در دشتهایی که اندازه دانهها، از حد رس ریز دانه، تا قلوهسنگ متغیر است. میان این ذرهها، معمولاً خالی است و وقتی باران میگیرد، بخشی از آب باران در میان همین فضاهای خالی نفوذ میکند و به واسطه جاذبه، تا رسیدن به سفره آب زیرزمینی و یا لایهای غیر قابل نفوذ، پایین میرود. محدودهای که میتواند میزبان آب در دل زمین باشد را آبخوان مینامند.
اگر بتوان آبخوان را مدیریت کرد و سیلابهای ناگهانی و آب باران را در آن ذخیره کرد، وارد بحث آبخوانداری شدهایم.
ایرانیان باستان با دانستن ساز و کار آبخوانها، توانسته بودند با ایجاد سدهای زیرزمینی در مسیر حرکت آب در دل زمین، آبخوان را به حساب پسانداز آب تبدیل کنند. به گفته یک کارشناس مدیریت آبهای زیرزمینی «حجم آب قابل ذخیره در مخزن سد زیرزمینی بستگی به حجم آبرفت موجود در مخزن سد دارد.»
البته، سدهای زیرزمینی انواع مختلفی دارد و کارشناسان، تقسیمبندیها مختلفی ارائه کردهاند، از جمله سدهای مخزنی زیر زمینی و نیز سدهایی که مانع نفوذ آب زیرزمینی شور میشود. اما آنچه در این بحث اهمیت دارد، امکان ذخیره آب در زیر زمین، با حداقل تبخیر ممکن است. آب هم برای مصرف فعلی و هم برای آیندگان، ذخیره شده و نه تنها مشکل زمان حال، که مشکلات آینده را نیز با توجه به میزان مصرف، آن هم بر پایه قناعت، میتوان مدیریت کرد.
بیبرنامگی دولت برای بهرهگیری از سرمایه گران قناتهای موجود
دکتر جواد صفینژاد که او را با عنوان پدر علم قناتشناسی نیز میشناسند، میگوید که بر پایه اطلاعات موجود، بیش از ۴۰ هزار قنات فعال در کشور وجود دارد. اگر هر قنات هم به طور متوسط ۱۰ کیلومتر طول داشته باشد، یعنی بیش از ۴۰۰ هزار کیلومتر حفاری در دل آبرفتهای ایرانزمین انجام گرفته که با هزینههای امروزی، ارزشش رقمی بسیار بزرگ و کلان خواهد بود.
او به سد زیرزمینی قناتی در میمه اصفهان اشاره میکند که معتقد است از زمان ساسانیان تا کنون فعال بوده است. این سد، پنج دریچه داشته و هنگام زمستان که نیاز به آب کاهش مییافته، آب را پشت سد ذخیره میکردند و در اوائل اردیبهشت، دریچهها را به ترتیب و با حساب از بالا به پایین، اندک اندک باز میکردهاند. ایرانیان باستان، دریچههای این سد زیرزمینی را طوری تنظیم کرده بودند که ۱۵ روز طول میکشیده تا سطح آب از دریچه اول به دریچه دوم برسد و مدیران سد، آنگاه دریچه بعدی را میگشودند.
در طول سالیان اخیر، تعدادی از گردشگران آمریکایی و اروپایی نسبت به شناخت بیشتر قناتهای ایران ابراز علاقه کردهاند، که در همین زمینه، اطلاعات بیشتری به شکل آنلاین و یا فیلمهای کوتاه در اختیارشان قرار گرفته است. اما مقامهای حکومتی با سرعتی بسیار زیاد، از این فنآوری پایدار دور میشوند.
اما آیا اطلاعات ما از داشتههایمان میتواند ذهنیت موجود طرفداران توسعه ناپایدار را تغییر دهد؟
ایران، حدود ۴۲۰ هزار کیلومتر مربع زمین آبرفتی دارد که این اراضی قادر به ذخیره بیش از پنج هزار میلیارد متر مکعب آب، یعنی معادل ۱۲ برابر میزان بارندگی سالانه هستند.
برپایه اطلاعات موجود، در حدود ۱۴۹ هزار کیلومتر مربع از اراضی ایران، آبرفت بسیار مناسب درشت دانه برای ذخیره آب در زیر خود دارد. میزان آبی که میتوان در این آبرفتهای بسیار مناسب ذخیره کرد، بسیار بزرگتر از آبی است که پشت سدها به طور موقت ذخیره و بعد مصرف میشود.
اگر ارزش قناتها را درست بدانیم میتوانیم اهمیت این سرمایه بزرگ را بهتر درک کنیم. بر پایه محاسبات انجام گرفته، ارزش حفاری چاهها و آبراهههای قناتها در دل آبرفتهای کشورمان، فراتر از ۵۰ میلیارد دلار است. حال اگر ذخیره مجدد آب از طریق آبخوانداری باعث پر آب شدن آبخوانها شود، بسیاری از قناتهای کشور احیا خواهد شد. این آب هم امکان مدیریتش وجود دارد و هم با ایجاد سدهای زیرزمینی، ذخیرهای مناسب برای آیندگان خواهد بود.
اما از همه چیز مهمتر، در کنار سازگاری با شرایط اقلیمی، یاد گرفتن مصرف بهینه و برپایه قناعت است. فرهنگ قنات، فرهنگ قناعت است و آبی که با زحمت ذخیره و مدیریت شده، نباید به سادگی و بدون دلیل هدر رود. باید بازچرخانی آب را وارد فرهنگمان کنیم که آن هم، بر پایه منطق قناعت است و میتواند به داد سرزمینمان برسد، پیش از آنکه دیر شود.