آمیتای اتزیونی
نشنال اینترست
رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا اخیراً اعلام کرد: «ما باید تعاملات سیاسی خود با افرادی که اقدامات خاصی را در پیش می گیرند به نوع رفتار آنها با مردم کشورهایشان مشروط کنیم…اما این به مفهوم آن نیست که این سیاست در تمامی شرایط جواب می دهد ». وی همچنین اعلام کرد که وادار کردن به تأیید ارزش های آمریکا، «موانعی را در مسیر توانمندی ما برای پیشبرد منافع امنیت ملی ما و منافع اقتصادی ما ایجاد خواهد کرد».
موضع تیلرسون را نباید با موضع ترامپ تلفیق کرد که معتقد است ارتقا وضعیت حقوق بشر در کشورهای دیگر برای آمریکا در اولویت قرار ندارد. اظهارات تیلرسون موجب شد که سناتور جان مککین در یادداشتی در روزنامه نیویورک تایمز تأکید کند که حقوق بشر می بایست، هسته سیاست خارجی آمریکا باشد.
مک کین نوشت که اظهارات تیلرسون همانند این پیام است: «از آمریکا دنبال امید نباشید. ارزشهای ما طوری است که ما برای گرفتاری های شما دلسوزی می کنیم و هر زمان که مناسب باشد، احتمالاً رسماً ابراز همدردی می کنیم اما سیاست ما در خدمت منافع ما و نه بر پایه ارزشهای ما است».
در وهله اول، مشاهده می شود وقتی پای منافع اصلی واشنگتن در میان باشد، سیاست خارجی آمریکا دستکم از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون، همکاری با کشورهای مستبد و حتی رژیمهای دیکتاتوری است. نمونه این متحدین عربستان سعودی است که بیش از داعش، در حال گردن زدن مردم کشورش است.
تفاوت اخلاقی زیادی بین ارتقا وضعیت حقوق بشر از طریق ابزار غیرمرگبار همچون دیپلماسی عمومی، آموزش رهبری، تبادل فرهنگی و حتی تحریمهای هوشمندانه با تغییر نظام کشورهای دیگر با توسل به اعمال فشار وجود دارد. چنین تغییراتی اغلب هزینههای بالای انسانی و اقتصادی به همراه خواهد داشت. شاید این طور گفته شود که این بهایی است که باید برای رسیدن به آزادی پرداخت، اما مسئله اینجاست که این اقدامات معمولا به روی کار آمدن دولتهایی نامناسب منجر می شوند.
آمریکا هر دلیلی که در سال ۲۰۰۳ برای حمله به عراق داشت، در این کشور باقی ماند تا آن را به یک دموکراسی لیبرال تبدیل کند اما هزینههای انسانی برای مردم عراق بسیار هولناک بود و دستکم ۲۵ هزار نفر جان خود را از دست دادند و میلیونها نفر دیگر نیز بی خانمان شدند. در لیبی، مداخله انسانی به تغییر نظام اجباری بدل شد و در نهایت جنگ خونین داخلی به همراه داشت. آمریکا این مسئله را نادیده گرفت که شبه نظامیانی را که نیروهای طرفدار دموکراسی می دانست، بسیاری از این اقدامات خشن علیه نیروهای معمر قذافی را مرتکب شدند. یکی از دلایل ادامه جنگ و ناآرامیهای سوریه این است که آمریکا سالهاست اصرار دارد که کناره گیری بشار اسد رئیسجمهور سوریه از قدرت پیش شرط مذاکرات باشد.
تغییر اجباری نظام در رویایی آمریکا با کره شمالی، چین و روسیه نیز مطرح است. بیانیههای اخیر آمریکا در خصوص تغییر تغییر نظام کره شمالی به طور قطع، پیونگ یانگ را بر آن می دارد تا بیش از پیش تسلیحات هستهای خود را گسترش دهد و در مقابل برگزاری مذاکرات مقاوم کند. چین و روسیه نیز احساس می کنند که همپیمانان و همچنین نظام هایشان در معرض تهدید قرار گرفته است. سیاست خارجی عاقلانه می بایست بر پایه دوری کردن از تغییر اجباری نظام کشورهای دیگر و تکیه کردن بر ابزار غیرمرگبار بنا نهاده شود.