شبکه‌های ماهواره‌ای و مخاطبان

  • 02 بهمن 1399 - 16:26
شبکه‌های ماهواره‌ای و مخاطبان

محمدرضا نسب عبداللهی

آمارهای رسمی نشان می‌دهد که بیش از ۶۰ درصد مردم ایران تماشاگر شبکه‌های ماهواره‌ای هستند. این رقم در شهرهای کلان از جمله تهران به بیش از ۷۰ درصد می‌رسد.

استفاده از تجهیزات دریافت شبکه‌های ماهواره‌ای در کشور بر اساس قانون جرم است اما چرا شمار زیادی از مردم به این قانون توجهی ندارند؟ آیا می‌توان بیش از ۷۰ درصد مردم را «مجرم» دانست؟

سازمان صدا و سیما به عنوان تنها مرکز تلویزیونی کشور، بدون وجود رقیب بیش از ۴۰ سال است که فعالیت می کند و با بودجه عظیم و سازمان‌های عریض و طویلش در تهران و مراکز استان‌ها در جذب مخاطب موفق نبوده است.

مخاطب داخلی چرا باید تماشاگر سریال‌هایی باشد که از شبکه‌های داخلی پخش می‌شود و در آن به آشکارا می‌خواهد به مخاطب پیام القا کند؟ مخاطب داخلی برای چه باید تماشاگر سریال‌های خانوادگی صدا و سیما باشد که با آنچه در زندگی‌های واقعی مردم می‌گذرد، فاصله دارد؟ تولید سریال‌ها و فیلم‌ها بدون توجه به اصل مخاطب‌شناسی، مسلما فاصله مردم را از صدا و سیما روز به روز بیشتر می‌کند و به همان میزان علاقه مندی مخاطبان به تماشای شبکه‌های ماهواره‌ای افزون‌تر می‌گردد.

همچنان که اگر امروز مردم درباره سریال‌های ماهواره‌ای مورد پرسش قرار بگیرند، جزییات آن را بهتر از سریال‌های تلویزیونی صدا وسیما می‌دانند. صدا و سیما در ۳۵ سال گذشته سریالی با موضوع تاریخ ایران باستان تولید نکرده و مخاطب ایرانی هنوز در خصوص تاریخی که در کتاب‌ها از ایران قدیم مطالعه کرده، فیلم یا سریالی ندیده است. بدتر آنکه چند سالی است از یک سو بخشی از تاریخ ایران از کتاب‌های درسی مدارس حذف شده و از سوی دیگر اگر فردی قصد ساخت فیلمی با موضوع تاریخ ایران را داشته با موانع جدی روبه رو می‌شود.

عدم پرداختن به تاریخ ایران باعث شده که نسل‌های کم سن و سال‌تر، آشنایی کمی با گذشته این مملکت داشته باشد اما همین نسل با تماشای سریال‌های ماهواره‌ای مانند «حریم سلطان»، از امپراتوری عثمانی بیش از تاریخ ایران مطلع است و اگر قرار باشد همین روال ادامه پیدا کند، این نسل‌ نسبت به کشور و گذشته آن بیگانه می‌شوند.

افزون بر این موارد، داستان برخی از سریال‌های ماهواره‌ای که در داخل پرتماشاگر هستند، در خصوص «خیانت» و «رفتارهای خارج از عرف و خارج از چارچوب ازدواج» است که در هیچ کجای دنیا ارزش تلقی نمی‌شوند. حتا درشماری از این سریال‌ها، داستان به گونه‌ای روایت می‌شود که مخاطب با فردی که به همسرش خیانت می‌کند، احساس همدری کند و حق را به کسی بدهد که در حال خیانت است، در حالی که این رفتارها حتا جزو ارزش‌های غربی هم به شمار نمی‌آیند اما مخاطب ایرانی حاضر است با کودک خود تماشاگر این سریال‌های دست‌چندم آمریکای لاتین و ترکیه‌ای باشد و به همین دلیل این نگرانی وجود دارد که با تاثیرپذیری از این سریال‌ها به سرانجامی ناگوار دچار شود.علاوه بر این باید نگران آینده کودکانی بود که از کودکی، فکر و ذهن‌شان درگیر این سریالها شده است.

اکنون پرسش است است که سیاست‌گذاران و متولیان چه باید بکنند و چه نباید بکنند؟

اول- همه شبکه‌های ماهواره‌ای را نباید با یک چشم دید. حتا برخی از مراجع تقلید با رعایت شروطی استفاده از شبکه‌های ماهواره‌ای را جایز می‌دانند. از جمله آیت‌الله وحید خراسانی معتقد است که«اگر فایده حلال استفاده از ماهواره زیاد باشد، خرید، فروش، نصب و راه‌اندازی آن جایز است.»

دوم- شبکه‌های ماهواره‌ای را نباید صرفا شبکه‌هایی آسیب‌رسان دانست. یک شبکه‌ ماهواره‌ای به خودی خود، خطرناک و مضر نیست؛ بلکه جامعه هدف و مخاطبی که بیننده آن است، تعیین می‌کند که آن شبکه چه تاثیری داشته باشد. به عنوان نمونه، یک فرد فارسی‌زبان در خارج از ایران هرگز تحت تاثیر سریال‌های دست چندم ماهواره‌ای که مخاطب گسترده‌ای در داخل کشور دارند، قرار نمی‌گیرد و شاید اساسا وقت خود را برای تماشای اینگونه سریال‌ها هدر ندهد. اما همین سریال‌ها می‌تواند روی مخاطب داخل کشور تاثیر عمیقی داشته باشند. پس عقل و منطق می‌گوید باید در جامعه شرایطی فراهم شود تا تاثیرگذاری این شبکه‌های بر مخاطب داخلی کاهش پیدا کند. واضح است که این‌ شرایط با قوه قهریه، زور، محرومیت و محدودیت حاصل نمی‌شود بلکه با سیاست‌های مقبول جامعه و مبتنی بر مطالعات جامعه‌شناسانه و روان‌شناسانه ایجاد می‌گردد.

در زمانه‌ای که فرهنگ‌ها بر روی یکدیگر تاثیر می‌گذارند و در تبادلات فرهنگی، مرزهای جغرافیایی از بین رفته، این خوش خیالی است که مردمان یک کشور را در انزوا تصور کرد. بلکه باید جامعه در شرایطی باشد که اگر احیانا وجوه مثبت فرهنگ خارج از مرزها را می‌پذیرد، نسبت به وجوه مثبت فرهنگ خودش نیز بی‌تفاوت نباشد و آنها را فراموش نکند و به یک انسان بدون هویت تبدیل نگردد.

سوم- تا زمانی که صدا و سیما به عنوان تنها رسانه تلویزیونی فعالیت می کند و بودجه‌های هنگفت را بدون خروجی قابل قبول می‌بلعد و رقیبی در کنارش نباشد، نمی توان انتظار داشت که سریال‌ها و فیلم‌های جذابی تولید شود. هنگامی که شبکه‌های خصوصی به عنوان رقیب صدا و سیما فعالیت داشته باشند، روشن است که هر یک برای جذب مخاطب بیشتر، تولیداتی با کیفیت‌تر و بر اساس نیاز مخاطبان ارایه خواهند داد. در چنین وضعی است که بخشی زیادی از مخاطبان، خودشان عملا پای سریال‌های درجه چندم ماهواره نخواهند نشست.

چهارم- افزون بر این، در تولیدات رسانه‌ای به نیازهای مخاطبان توجه اساسی شود و تولیدات بر اساس مطالعات جامعه‌شناسانه و روانشناسانه افراد جامعه صورت گیرد و هیچ‌گاه تلاش نشود تا پیامی به صورت آشکارا و مستقیم به مخاطب القا گردد؛ چون در صورت القای مستقیم پیام، مخاطب آن را پس می‌زند. انسان ذاتا به گونه‌ای نیست که بشود با پیام و نصیحت، او را با خود همراه کرد. انسان دارای عقل و شعور است و این خود اوست که برای زندگی‌اش و نوع رفتارهایش تصمیم می‌گیرد. مخاطب را نباید انسانی نیازمند هدایت و فاقد توان تشخیص خوبی و بدی تصور کرد. مخاطبی که حس کند، یک تولید رسانه‌ای چنین برخوردی با او دارد، آن تولید رسانه‌ای را بالا خواهد آورد و پس می‌زند.

پنجم- در این سال‌ها به ندرت پیش آمده که برخی از سریال‌ها توانسته‌اند اقبال عمومی به دست آورند؛ مانند سریال ساختمان پزشکان که از شبکه سوم سیما پخش می‌شد. با این حال برخی افراد و رسانه‌های تندرو تلاش کردند که با انواع و اقسام اتهامات و انگ‌زنی‌ها، پخش این سریال متوقف شود. بدون شک تلاش این افراد و رسانه‌های تندرو نامش خدمت به کشور نیست؛ بلکه عین خیانت است. چون وقتی یک سریال جذاب با مخاطبان فراوان توقیف شود، قرار نیست مخاطبان آن سریال یا فیلم، خواننده یا شنونده رسانه‌‌های تندرو شوند بلکه با اینگونه رفتارها، عملا مخاطب داخلی به سمت سریال‌های ماهواره‌ای سوق داده شده می‌شود.

ششم– روی پرسش‌های جنسی و تبیین اصولی و علمی آن در کودکی و نوجوانی سرپوش گذاشته نشود. سرپوش گذاشتن روی این مسایل، باعث خواهد شد تا کودک برای کنجکاوی‌ها و سوال‌های خود در این زمینه، پاسخ مناسبی دریافت نکند و قاعدتا به مرور این کودک در نوجوانی و جوانی، در رفتارهای خارج از عرف جنسی غرق خواهد شد و ذهنش و فکرش بیش از حد تصور درگیر این مسایل می‌شود و طبعا به یک تماشاگر همیشگی کانال‌های خاص ماهواره‌ای و غیرماهواره‌ای نیز تبدیل خواهد شد. چنین نوجوان و جوانی قاعدتا نخواهد توانست آینده کشورش را بسازد و در زندگی متاهلی نیز موفق نخواهد بود.

هفتم- با هر بهانه‌ای و با تندترین برخوردها، جلوی برنامه‌های شاد مجوزدارگرفته نشود. وقتی برگزاری برنامه‌های شاد و هنری در محافل عمومی با مخالفت مواجه شود، مخاطبی که قرار بوده چند ساعت از وقتش را در یک محفل عمومی داخل کشور صرف کند، عملا پاسخ به نیازش را در شبکه‌های ماهواره‌ای و جاهای دیگر جست‌وجو خواهد کرد.

هشتم– در عصر رسانه و شبکه‌های اجتماعی، کشوری موفق خواهد بود که برای شناخت جامعه‌اش و دنیای کنونی تلاش کند و نیازهای مردمان کشورش و عصر حاضر را به رسمیت بشناسد و برای آن پاسخی داشته باشد و گروهی را قربانی گروهی دیگر نکند. در غیر این صورت اگر قرار باشد با افراد جامعه و نیازهای مخاطبان مقابله گردد، از روز روشن‌تر است که آن سوی مرزها بیش از این سوی مرزها به نیازهای افراد پاسخ خواهند داد و قابل تردید نیست که ابتکار عمل هم در اختیار آن سوی مرزها قرار خواهد گرفت.

دیدگاه