مرجان حاجی رحیمی
روزنامه نگار
کوروش در دنیای باستان تنها فرمانروایی بود که پس از فتح بابل، با مردم و لشکر شکستخورده با ملایمت و مهربانی برخورد کرد؛ مردان را نکشت، خانهها را آتش نزد و زنان را به اسارت نبرد.
او روز هفتم آبان به بابل لشکرکشی کرد و رفتار متفاوتش هنگام فتح شهری که ابرقدرت جهان باستان بود، سبب شد نزد مردم آن دوران و همچنین قرنهای بعد محبوب شود؛ بهطوری که منش او بر استوانه گلی نوشته و زیر پی معبدی در بابل دفن شد و حال ۱۳۹ سال پس از کشف آن، این استوانه را منشور حقوق بشر کوروش مینامیم؛ استوانهای که اصل آن در موزه بریتانیا نگهداری میشود و نسخه بدلیاش در مقر اصلی سازمان ملل متحد در نیویورک.
رفتار مسالمتآمیز کوروش بهگونهای بود که عدهای او را «ذوالقرنین» مینامند. مفسر بزرگ قرآن کریم، علامه طباطبایی، در کتاب «المیزان» پس از بررسی نظریه ابوالکلام آزاد که اثبات میکند کوروش، پادشاه هخامنشی، همان ذوالقرنینِ ستودهشده در قرآن کریم است، مینویسد: «هرچند بعضی از موارد گفتهشده خالی از اعتراض نیست، لکن از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرآنی روشنتر و قابلقبولتر است.»
به گفته علامه طباطبایی، آنچه نظریه ذوالقرنین بودن کوروش را تأیید میکند اوصاف اخلاقی است که در تاریخ برای او نوشتهاند. کوروش بنا به نظر مورخان قدیم و بر اساس متون تاریخی و عهد عتیق، پادشاهی بامروت و جوانمرد و سخاوتمند بوده است؛ چنان که تاریخ زندگی او نیز مبین آن است و با صفات یادشده از ذوالقرنین در قرآن کریم مطابقت دارد. ذوالقرنین از طرف خداوند صاحب تواناییها و امکانات فراوانی مانند عقل و تدبیر و فضایل اخلاقی و ثروت و شوکت ظاهری بوده است.
به این ترتیب «هخامنشیان» را شاید بتوان مشهورترین سلسله ایران نامید؛ سلسلهای که در فاصله سالهای ۵۵۰-۳۳۰ ق.م. به مدت ۲۲۰ سال بر ایران و سرزمینهای فراوان دیگری چون مصر، ارمنستان، عربستان، مقدونیه، سومالی و بسیاری کشورهای دیگر حکمرانی کرد. هر یک از ۱۲ پادشاهی که در طول این سلسله بر ایران حکومت کردند، از خود یادگارهای فراوانی بر جای گذاشتند که هنوز برخی از آنها وجود دارد و محلی برای پژوهش علاقهمندان است.
گرچه نباید از یاد برد که عدهای نیز به طرفداری بیپایه و اساس از این سلسله میپردازند؛ درحالیکه بسیاری از آنها حتی یک خط کتاب درباره هخامنشیان مطالعه نکردهاند. همین موضوع سبب میشود که جملات دروغ از کوروش و منشور حقوق بشر او در فضای مجازی دست به دست شود و به شایعاتی دور از واقع دامن زند.
مجموعه هخامنشی فارس و همچنین آثار هخامنشیان در استانهای همدان، خوزستان و سیستان و بلوچستان به همان اندازه اهمیت دارد که دیگر آثار تاریخی قبل و بعد از اسلام. همانقدر که از دیدن مسجد شیخ لطفالله در اصفهان لذت میبریم، از تماشای تخت جمشید نیز احساس غرور و افتخار میکنیم. در دنیای امروز نه افراط پذیرفتنی است نه تفریط. ما میراثداران گذشتهایم و باید مواریث تاریخی خود را با حفظ حرمت به بهترین شکل به دست آیندگان برسانیم.
مجموعههای جهانی پاسارگاد و تخت جمشید از زمانی که در یونسکو ثبت شدند دیگر فقط متعلق به مردم ایران نیستند و آثاری جهانیاند. وقتی که قلمروی هخامنشیان از مصر تا هند گسترده بود، بهطور حتم نمیتوان تخت جمشید و پاسارگاد را فقط متعلق به ایران دانست.
بنابراین همگان باید در حفظ و نگهداری این آثار جهانی کوشش کنند. آثار بهجامانده از هخامنشیان حالا زینتبخش موزههای بزرگ جهان مانند موزه بریتانیا، لوور و متروپولیتن است؛در حالی که بخش کوچکی از آنها در ایران نگهداری می شود. به این ترتیب باید تمام سعی خود را برای حفظ و نگهداری آنها بهکار بگیریم. همین چند وقت پیش بود که خبری منتشر شد مبنی بر حراج یکی از نقش برجسته های تخت جمشید در آمریکا که با شکایت ایران پرونده در حال بررسی است و حراج به اجرا گذاشته نشده است. این اتفاق نشان می دهد که آثار ایران غیر از موزهها در مجموعه های خصوصی نیز وجود دارند که دسترسی پژوهشگران به آنها غیرممکن یا سخت است.
این یادداشت از روزنامه “آسمان آبی” انتخاب شده.