رحمتاله بیگدلی
استاد حوزه و دانشگاه
۱. چرا ما در دهه اول انقلاب اسلامی که رهبری نظام جمهوری اسلامی بر عهده مرجع تقلید و فقیه جامعالشرایطی چون امام خمینی بود و ما در عصر مرجعیت مراجع بزرگی چون آیات عظام سید ابوالقاسم خویی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدشهابالدین مرعشینجفی و … میزیستیم و این بزرگان حساسیت فوقالعادهای هم بر رعایت موازین فقه اسلامی و احکام شریعت داشتند، مطلقا خبری از درگیری با جریانهایی چون دراویش و برخورد با آنان نبود؟!
۲. بدون تردید، امروز دوران تثبیت نظام است و طبق قاعده باید در مواجهه با دگراندیشان تسامح بیشتری روا داشته شود اما چرا هر قدر که جلوتر میرویم برخی میکوشند دایره خودیها را تنگتر و دایره غیرخودیها را وسیعتر کنند؟!
۳. دراویش با تکیه بر جنبههای عرفانی و مدارای اسلامی در ایجاد روحیه تحمل و مدارا و رواداری در میان مردم موثرند و از این حیث شایسته احترامند و نباید مورد جفا واقع شوند.
۴. افرادی که معمولا دست به این کارها میزنند ابزار و عوامل کسانی هستند که ادعای دغدغه شریعت و احکام الهی را دارند و با متراژ و تفسیر تنگنظرانه خود از اسلام، دراویش را خارج از محدوده شریعت و احکام الهی و شایسته برخورد میپندارند.
۵. عاملان پشت پرده و اتاق فکر عملیات روانی و پمپاژ خشونت به جامعه و حمله بهدراویش باید بدانند که مولای متقیان امام علی(ع) فرمود: «العَدلُ حَیاهُ الأحکامِ؛ عدالت، مایه حیات احکام [الهى] است.»
بدون تردید، اجرای عدالت بدون مبارزه با فساد ممکن نیست. از اینرو به طراحان پروژه اعمال خشونت علیه دراویش توصیه میشود که دست از سر دراویش بردارند و به جای دراویش با مفسدان، اختلاسگران و غارتگران بیتالمال بستیزند.
*نظرات و آرای مطرحشده در مقالات و تحلیلها، بیانگر دیدگاههای نویسندگان است.